بررسی کتابهای درسی جمهوری آذربایجان
(با تأکید بر کتابهای تاریخی)
*حسین احمدی
منتشر شده در فصلنامه علمی-پژوهشی مطالعات ملی؛سال12؛شماره2(1390)
چکیده
کتابهای درسی اصلیترین برنامه هر حکومت برای شکل دادن به افکار نسل جدید کشور به منظور به اهداف بلندمدت میباشد. در این راستا کتابهای آموزشی تاریخ به دلیل پیامدهای سیاسی و اجتماعی از اهمیت ویژهای برخوردار است. با جدایی منطقة قفقاز از ایران، روسها برای قطع ارتباط فرهنگی ملتهای منطقه با ایران برنامههای گستردهای به مورد اجرا گذاشتند که نقطة عطف این اقدامات، حذف زبان و خط فارسی و عربی و رسمی کردن الفبای سیریلیک در منطقة قفقاز و آسیای مرکزی در دورة استالین بود. از دهة سوم قرن بیستم هم شکل جدیدی از تاریخنویسی که بر مطالب غیرمستند بنا شده بود ایجاد شد که شاخصههای بارز این نوع تاریخنویسی تقابل با ظرفیتهای فکری موجود در منطقه ازجمله تعلق خاطر به ایران و اسلام بود. با فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان نیز نه تنها تاریخنویسی مستقل از شوروی در این کشور شکل نگرفت بلکه قالبهای تعریف شدة تاریخنویسی در دورة شوروی با شدت بیشتری در این کشور تعمیم و گسترش یافت. عامل سوق دادن جمهوری آذربایجان به تاریخنویسی غیرمستند را میتوان نداشتن پشتوانة تاریخی دیرینه و در نتیجه سابقة کم حکومتمداری دانست. این مقاله با بررسی کتب درسی تاریخ کلاسهای پنجم، نهم و یازدهم و همچنین دو کتاب دانشگاهی قصد تبیین این رویکرد را دارد.
کلیدواژهها: کتب درسی، جمهوری آذربایجان، تحریف تاریخی، ایران.
*استادیار دانشگاه ، نویسندة مسئول