دکتر حسین احمدی

سوابق علمی - پژوهشی

دکتر حسین احمدی

سوابق علمی - پژوهشی

همایش ملی جایگاه منطقه ای و فرا منطقه ای گرجستان

عنوان:

همایش ملی جایگاه منطقه ای و فرا منطقه ای گرجستان 

زمان و مکان اجرا:

یکشنبه 29 آبان ماه 1390/موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران/تهران 

 

 

فهرست مطالب:

*مقدمه دبیرهمایش/دکترحسین احمدی.......................................................................1 

*برنامه همایش.....................................................................................................2

خلاصه مقالات:

*انطباق جنگ روسیه و گرجستان باموازین حقوق بین الملل/مسعودرضایی............7

*اتحادیه اروپایی و گرجستان,غلبه واقعیت های منطقه ای و بین المللی بر ایده آلیسم اروپایی/مهردادطباطبایی...........................................................................................14 

*اهمیت استراتژیک گرجستان/دکترمحمدفرهادکلینی..................................................19 

*جایگاه گرجیها در تاریخ,فرهنگ وتمدن ایران/سعیدمولیانی.....................................22

*تآثیرمناسبات ایران و گرجستان برثبات و امنیت قفقاز/دکترعلیرضابیگدلی................25 

*ضرورت گسترش روابط ایران و گرجستان با تآسی بر دوره اول استقلال(1918-1921)/دکترحسین احمدی............................................................................................26 

*تآثیرجنگ روسیه و گرجستان بر روابط ایران-گرجستان/مجتبی دمیرچی لو..............28 

*اقدامات حوزه مطالعات سیاسی خارجی.........................................................29 

 

مقدمه دبیرهمایش 

*دکترحسین احمدی 

گرجستان با مساحت 69700 کیلومتر مربع و با جمعیت 4636400 نفر در میان کشورهای جهان به ترتیب از حیث مساحت دارای مرتبه 120 و از لحاظ جمعیت مقام 115 را داراست.

از حیث تقسیمات کشوری گرجستان شامل دو جمهوری خود مختار آبخازیا در شمال غرب و جمهوری خود مختار آجاریا در جنوب غرب و نه استان می­باشد که به 68 شهرستان، 13 شهر و 37 شهرک تقسیم می­شود بافت جمعیت این کشور بیش از 70% گرجی هستند. ارمنیها و آذریها و در مراتب بعدی قرار دارند.

واحد پول این کشور لاری (lari) که هر لاری 100 تتری (tetri)  - هر لاری معادل 700 تومان ایرانی - می­باشد.

گرجستان واقع در قفقاز جنوبی از شمال با فدراسیون روسیه، از شرق با جمهوری آذربایجان از جنوب با ارمنستان و از جنوب غربی با ترکیه هم مرز و در غرب نیز متصل به دریای سیاه است.

پیوستگی ایرانیان و گرجیان از دوران باستان زیر چتر واحد سیاسی به نام ایران بوده به همین دلیل تاریخ و فرهنگ گرجیها با ایرانیان مشترکات فرهنگی بسیاری دارد که حتی بعد از پذیرش مسیحیت توسط گرجیها این اشتراکات حفظ شد.

اوج تعامل ایرانیان و گرجیها در دستگاه صفوی بر می­گردد. که بسیاری از گرجیها دارای مناصب سیاسی نظامی بودند. الله وردی خان و فرزندش امام قلی­خان و همچنین حضور زنان گرجی در دستگاه صفویه را می­توان نقطه عطف این کار به حساب آورد.

گرجستان در گذشته دو قسمت بود گرجستان شرقی شامل کاختی و کارتلی که پایتخت کاختی، تلاوی و پایتخت کارتلی، تفلیس بود. در منابع صفویه و در فرامین شاهان صفوی از این دو منطقه با عنوان کاخت و کارتیل یاد شده است. در گرجستان غربی پادشاهی ایمرتی حکومت می­کرد که پایتخت آن کوتائیسی بود. در منابع عثمانی­ها نام این شهر با شاچوق آمده است. در جنگهای صفویان و عثمانیها معمولاً گرجستان غربی در تصرف عثمانیها و گرجستان شرقی در قلمرو صفویان قرار داشت.

در سال 1783 هراکلیوس دوم حاکم گرجستان شرقی با عقد قراردادی خود را تحت الحمایه روس قرار داد اما در سال 1801 به فرمان محرمان پل اول امپراتور روسیه قرارداد تحت الحمایگی لغو و گرجستان شرقی به عنوان یکی از استانهای روسیه اعلام شد.

با شروع جنگهای دوره اول روس ایران، گرجستان شرقی و سپس گرجستان غربی به تصرف روسیه درآمد و استقلال کلیسای ارندوکس نیز لغو شد. گرچه مبارزات الکساندر میرزا در سپاه ایران علیه روسها ادامه یافت ولی با شکل گیری عهدنامه گلستان گرجستان از ترکیب دولت ایران کنده و به حکومت روسیه تزاری ملحق شد. در سال 1875 گرجیها به رهبری ایلیا چاوچاوادزه Ilia chavchavadze حرکت ملی گرایانه­ای را برای دست آوردن استقلال از روسیه شروع کردند که با ترور وی در سال 1907 این جنبش به نتیجه نرسید.

با انقلاب اکتبر روسیه، شورای قفقاز قفقاز جنوبی با عضویت گرجستان، ارمنستان و آذربایجان قفقاز شکل گرفت اما با انحلال شورای قفقاز جنوبی در 26 ماه می 1918 گرجستان به عنوان یک کشور مستقل اعلام موجودیت کرد. ولی پس از گذشت دو سال و پس از چند بار زد و خورد شدید میان بلشویکها و گرجیها بالاخره در 25 فوریه 1921 پس از جنگ سه ماهه، گرجستان به تصرف ارتش سرخ در آمد و در ماه مارس 1921 اعضای دولت گرجستان به کشور فرانسه پناهنده شدند. گرچه قیامهایی علیه سلطه روسها در دوره حاکمیت بلشویکها در گرجستان به وجود آمد ولی نتیجه­ا­یی را در برنداشت.

در دوره جنگ دوم جهانی با فراخوانی حدود 700 هزار نفر از مردم گرجی به جبهه جنگ با آلمان حدود نیمی از این مردم شرکت کننده در جنگ کشته شدند.

گرجستان در فراز و نشیب دوره پایانی حیات شوروی در نهم آوریل 1991 استقلال خود را از شوروی اعلام نمود و زویادگامساخودریا به عنوان اولین رئیس جمهور گرجستان سوگند یاد کرد . با اعلام گامساخودریا مبنی بر گرجستان برای گرجیها، زد و خوردهایی مسلحانه در منطقه خود مختار آستیای جنوبی بین دولت مرکزی و جدایی طلبان شروع شد که در ششم ژانویه 1992 به فرار گامساخوردیا و بازگشت ادوارد شوارنادزه در هفتم مارس 1992 از مسکو به گرجستان و تشکیل شورای دولتی منجر شد.

در 14 اوت 1992 نیروهای مسلح گرجستان با ورود به منطقه خود مختار آبخازیا به مقابله با جدایی طلبان آبخازی برآمدند که در 17 سپتامبر 1994 به شکست نیروهای مسلح گرجستان و توقف جنگ در آبخازیا ختم شد.

در فوریه 1994 با اعضای قراردادی 25 ساله دولتی و همکاری نظامی بین گرجستان و روسیه، روسها به استقرار پایگاههای خود در خاک گرجستان مبادرت کردند.

در اول آوریل 2002 شواردنادزه به امریکائی­ها اجازه داد که به تجهیز و آموزش نیروهای ویژه ارتش گرجستان اقدام کنند که این همکاری در دسامبر 2002 به اعضای توافق نامه همکاری نظامی گرجستان و امریکا منجر شد.

روسها از اواسط ماه اوت 2002 با اعلام حضور مبارزان چچن در دره پانکیسی pankisi گرجستان شروع به بمباران این منطقه نمودند که با به قدرت رسیدن میخائیل ساکاشویلی در چهارم ژانویه 2004 درگیری دو کشور وارد مرحله نوینی شد.

ساکاشویلی در اولین مرحله مبارزه علیه روسها توانست اصلان آباشیدزه رهبر مخالفان آجاریا را وادار به ترک منطقه و فرار به مسکو کند. در 18 فوریه 2005 سند برچیده شدن پایگاههای نظامی روسیه در گرجستان به امضای دو کشور رسید.

بر اساس دکترین امنیت ملی گرجستان که در سال 2005 اعلام شد سه کشور امریکا، ترکیه و اوکراین شریک استراتژیک و کشورهای روسیه، جمهوری آذربایجان و ارمنستان به عنوان شرکای غیر استراتژیک و بر اساس منافع متقابل و درجه دوم معرفی شدند.

 با انفجار لوله انتقال گاز روسیه به گرجستان در 22 ژانویه 2006 و سپس سخنرانی شدیداللحن ساکاشویلی علیه مقامات روسیه در نیویورک و دستگیری چهار افسر روسیه به جرم جاسوسی و محاصره نیروهای روسیه در تفلیس برای بازداشت یک افسر دیگر، در 29 سپتامبر 2006 ارتباط هوایی و زمینی دو کشور قطع و روسها به برگزاری رزمایش نظامی در دریای سیاه اقدام کردند که در 8/8/2008 با ورود نیروهای ارتش گرجستان به منطقه آستیای جنوبی که با پاسخ سنگین ارتش روسیه و شکست نیروهای گرجستان همراه بود. روسها استقلال آستیای جنوبی و آبخازیا را از گرجستان با تأسیس سفارتخانه این دو منطقه کوچک در مسکو اعلام کردند.

گرچه غربیها با وعده وعید فراوان نقش بالقوه و بالفعلی در ورود ارتش گرجستان به آستیای جنوبی داشتند ولی عملاً اقدامی قابل توجه در تقابل با روسها انجام ندادند. امریکائی­ها با اعزام ناو هواپیمابر به دریای سیاه به تشرهای دیپلماتیک بسنده کردند و آلمانی­ها و فرانسویها که نیاز به گاز روسیه داشتند حتی ساکاشویلی را به دلیل ورود ارتش گرجستان به آستیای جنوبی مورد نکوهش قرار دادند.

حوزه مطالعات سیاست خارجی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران امیدوار است با برگزاری این همایش، با درک بهتری از جایگاه منطقه­ای و فرامنطقه­ای گرجستان، شرایط بهتری برای توسعه روابط دو کشور با در نظر گرفتن منافع ملی دو طرف فراهم شود. 

برنامه اجرای همایش

سخنران

موضوع سخنرانی

ساعت

تلاوت آیاتی از قرآن کریم

ـــــ

35/8-30/8

دکتر حسین احمدی   دبیر همایش

گزارشی از شکل گیری همایش

45/8-35/8

جلسه اول

50/11-20/10

آقای مجتبی دمیرچی لو  سفیر سابق ایران در گرجستان

رئیس جلسه

آقای مسعود رضایی    پژوهشگر ارشد مسائل گرجستان

انطباق جنگ روسیه و گرجستان با موازین حقوق بین الملل

05/9-45/8

آقای مهرداد طباطبایی کارشناس ارشد مسائل اروپا

اتحادیه اروپایی و گرجستان؛ غلبه واقعیت­های منطقه­ای و بین­المللی بر ایده آلیسم اروپایی

25/9-05/9

دکتر محمد فرهاد کلینی   کارشناس ارشد مسائل استراتژیک

اهمیت استراتژیک گرجستان

45/9-25/9

آقای سعید مولیانی  پژوهشگر ارشد مسائل گرجستان

جایگاه گرجیها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران

05/10-45/9

پذیرایی

ــــ

25/10-05/10

جلسه دوم

13-50/11

 دکتر محمد فرهاد کلینی

رئیس جلسه

25/10

دکتر علیرضا بیگدلی   کارشناس ارشد کشورهای مشترک المنافع

تاثیر مناسبات ایران و گرجستان بر ثبات و امنیت قفقاز

45/10-25/10

دکتر حسین احمدی    استاد دانشگاه

ضرورت گسترش روابط ایران و گرجستان با تاسی بر دوره اول استقلال

(1921-1918)

05/11-45/10

آقای مجتبی دمیرچی لو   سفیر سابق ایران در گرجستان

تاثیر جنگ روسیه و گرجستان بر روابط ایران گرجستان

25/11-05/11

پرسش و پاسخ

ــــ

50/11-25/11

نماز و ناهار

ــــ

 

 

انطباق جنگ روسیه و گرجستان با موازین حقوق بین الملل

مسعود رضائی*

بحران های بین المللی همواره عرصۀ آزمونی برای ارزیابی حقوق بین الملل بوده اند. در این میان منازعه و جنگ میان کشورها به جهت گستردگی دامنۀ بحران و تأثیر عمیق تر آن از حساسیت بیشتری برخودار است. بررسی رعایت اصول و قواعد حقوق بین الملل در جنگ روسیه و گرجستان که در هشتم اوت 2008 رخ داد می تواند معیار مناسبی برای ارزیابی جهت گیری ها و اقدامات دو کشور مذکور تلقی شود. از همین رو این پژوهش با طرح این سئوال که جنگ روسیه و گرجستان به لحاظ حقوقی در چه جایگاهی قرار می گیرد و با این فرضیه که مداخلۀ نظامی روسیه در گرجستان در راستای سیاست نفوذ مسکو در جمهوری های خودمختار گرجستان قابل بازتعریف است، به روش توصیفی-تحلیلی در پی ارزیابی انطباق یا عدم انطباق مواضع دو کشور با اصول و قواعد حقوق بین الملل، نشان می دهد که تهاجم نظامی روسیه به قلمرو سرزمینی گرجستان با مبانی حقوق بین الملل عرفی و قراردادی انطباق نداشته است.

بحران قفقاز که با تهاجم نظامی گرجستان به تسخین والی[1] -مرکز جمهوری خودمختار اوستیای جنوبی- در هشتم اوت 2008 و همزمان با آغاز بازی های المپیک پکن به یک جنگ تمام عیار تبدیل شد، در میان تحلیل گران و رسانه های دنیا پس از حادثه یازدهم سپتامبر و جنگ افغانستان و عراق، به عنوان چهارمین تحول عمده بین المللی در دهه نخست قرن 21 به شمار می رود. اگرچه حوزه درگیری و جنگ در قلمرو قانونی حاکمیت گرجستان قرار دارد، اما در نگاه روسیه و جدائی طلبان اوستیای جنوبی و آبخازیا، این مناطق از گرجستان جدا گردیده و حاکمیت مستقلی دارند که به دفعات و بر مبنای آرای مردم، قبل از اعلام استقلال گرجستان از شوروی جدا شده اند. استدلال آنان نیز بر این پایه استوار است که این مناطق از همان حقی برای استقلال برخوردارند که پیش از این گرجستان برای خود قائل بود. اگر خواسته مردم اوستیای جنوبی در قالب اصول و قواعد حقوق بین الملل نمی گنجد و غیر قانونی است، عمل و رویه گرجستان نیز از چنین قاعده ای مثتثنی نخواهد بود. بنابراین به زعم جدائی طلبان و دولت روسیه، گرجستان به قلمرو خارج از سیطره حاکمیت قانونی خود یورش آورده است و عملی تجاوزکارانه محسوب می شود که به طور طبیعی نیز حق دفاع مشروع را برای آنان محفوظ می دارد.

از طرفی از سال 1993 و بر اساس موافقتنامه آتش بس که بین طرف های درگیر در سوچی به امضا رسیده بود، در منطقه حائل[2] بین خاک گرجستان و قلمرو اوستیای جنوبی، سربازان پاسدار صلح روسی-گرجی و اوستی با نظارت کنفرانس امنیت و همکاری اروپا[3] (که بعداً به سازمان تبدیل شد) مستقر، و از آن زمان از رویاروئی مستقیم دو طرف درگیر ممانعت به عمل آمده بود، اما با روی کار آمدن میخائیل ساکاشویلی[4] در سال 2003 و موفقیت در سرکوب جدائی طلبان منطقه آجاریا به رهبری اصلان آباشیدزه، وی مصمم به تکرار این رویه در اوستیای جنوبی برآمد که متعاقب کشته شدن دو صلح بان روسی و در حالی که دنیا مترصد تعمق درباره چگونگی برخورد روسیه با این جریان بود؛ بر خلاف انتظار همگان، با ورود و حمایت این کشور قدرتمند به نفع اوستیای جنوبی، جنگ روسیه و گرجستان در گرفت و نیروهای نظامی روسی  علاوه بر تصرف دو منطقه اوستیای جنوبی و آبخازیا، تا عمق 35 کیلومتری تفلیس پایتخت گرجستان- پیش رفتند و بسیاری از مراکز مهم نظامی، صنعتی و زیربنائی این کشور را بمباران نمودند.

پس از پایان درگیری ها در سیزدهم اوت و امضای طرح صلح سارکوزی توسط مدودف و ساکاشویلی، روسیه در 22 اوت نیروهای خود را از گرجستان خارج و باقی ماندن نظامیانش در دو منطقه جدائی طلب تأکید کرد. با اعلام استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا از گرجستان و شناسایی رسمی استقلال این دو جمهوری توسط رئیس جمهور روسیه در تاریخ 26 اوت، گرجستان قطع کامل روابط دیپلماتیک خود با روسیه را اعلام و مناطق جدائی طلب مذکور را به عنوان مناطق اشغال شده و روسیه را رسماً متجاوز قلمداد نمود. لذا از آن جهت که جنگ روسیه و گرجستان، قبل از هر چیز ریشه در موضوع جدایی طلبی دو ناحیه اوستیای جنوبی و آبخازیا در قالب یک کشور مستقل چون گرجستان دارد، در این مقاله ابعاد حقوقی پدیده جدائی طلبی را مورد بررسی قرار گرفته، سپس دخالت نظامی دولت روسیه در گرجستان از دیدگاه منشور ملل متحد، قطع نامه تعریف تجاوز و اصول ناظر بر عملیات حفظ صلح تحلیل، و نیز موضوع اعلام استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا و شناسایی رسمی آن از سوی دولت روسیه به لحاظ حقوقی مورد واکاوی قرار می گیرد.

1. مفهوم حق تعیین سرنوشت و ابعاد آن

حقوق بین الملل در پاسخ به این سؤال که آیا گروه های اقلیت نیز که بر پایۀ عواملی چون زبان،  فرهنگ و یا مذهب مشترک، خود را به عنوان یک عنصر جمعیتی شناسایی کرده اند می توانند به حق تعیین سرنوشت استناد کنند یا خیر؟ و چنانچه امکان بهره گیری آن ها از این حق وجود دارد برای چه مقاصدی می توانند به آن رجوع کنند؟ و یا اگر اقلیت ها امکان توسل به حق تعیین سرنوشت را ندارند، چگونه می توانند از این حق بهره مند شوند؟ بیان می دارد که پیش از هر چیز این نکته مهم است که حق تعیین سرنوشت از آنِ همۀ مردمان یک سرزمین است و گروه های مذهبی، قومی یا ملی درون یک کشور نمی توانند  به تنهایی از این حق بهره مند شوند، بلکه اعمال آنان از سوی همه مردمان در یک سرزمین امکان پذیر است. به عبارتی گروه های قومی یا ملی چون اوستیای جنوبی و آبخازیا در کنار دیگر مردمان گرجستان می توانند از این حق بهره مند شوند و آن را اِعمال کنند. بر این پایه این دو منطقه جدایی طلب در گرجستان، حقی برای کسب استقلال یا تعیین نظام سیاسی، اقتصادی  اجتماعی مستقل برای خود، جدا از دیگر بخش های جمعیت کشور مادر گرجستان ندراند.

2- منشور ملل متحد و مداخله نظامی روسیه

در این مبحث با توجه به مفاد منشور ملل متحد، اگر در گرجستان هرگونه اقدامی مانند روا داشتن نابرابری و رفتار غیر انسانی و ناقض حقوق شهروندان اوستیای جنوبی یا اقدام نیروهای مسلح گرجستان در کشتن دو صلح بان روسی صورت گرفته باشد آن گونه که مقامات روسیه در توجیه قانونی جلوه دادن مداخله نظامی خود عنوان می کنند[5]، بر پایه مادة 39 منشور، مرجع تشخیص و شناخت این اقدامات به عنوان تهدید علیه صلح، نقض صلح یا عمل تجاوز، تنها شورای امنیت  است و نه کشوری چون روسیه. در دو دهۀ اخیر فراتر از دو استثنا برای کاربرد زور اقدام جمعی با اجازه شورای امنیت و حق دفاع مشروع -، نظریه ای تازه نیز در حقوق بین الملل پا گرفته است درباره مشروعیت مداخله بشر دوستانه و پشتیبانی از شهروندان در سرزمین دولتی که با شهروندان خویش بی رحمی گسترده روا می دارد و مکانیسم شورای امنیت نیز توان حل و فصل آن را ندارد.

اساساً چون حق دفاع مشروع تنها برای موجودیتی به نام کشور شناخته شده است، نمی توان این حق را برای اوستیای جنوبی که بخشی از کشور گرجستان است پذیرفت. همچنین از آن جا که عملیات نظامی ارتش گرجستان در درون مرزهای آن کشور صورت گرفته و تجاوزی به خاک روسیه نبوده است، واکنش دولت روسیه از این رهگذر نیز قابل پذیرش نیست. ولی از نظر به این که گرجستان مورد حمله کشور دیگری قرار گرفته و با این حمله بخشی از سرزمین خود را از دست داده است، بر پایۀ ماده 51 منشور ملل متحد، حق دفاع مشروع برای آن محفوظ است و می تواند با همه ابزارهای ممکن نیروهای بیگانه را تا پشت مرزهای بین المللی خود عقب براند و حاکمیت خود را در تمام سرزمینش اعمال نماید.

3- مفهوم تجاوز در اسناد حقوق بین الملل

از آن سو که اصولاً جنگ در منطقه جدایی طلب اوستیای جنوبی، در درون مرزهای گرجستان و نه بر ضد کشوری دیگر بیرون از مرزهای بین المللی رخ داده است و از این رو از مسائل داخلی آن کشور تلقی می شود، براساس ماده 1 قطع نامه تعریف تجاوز و همین طور اساسنامه دیوان بین المللی کیفری، تجاوز خواندن اقدام گرجستان، وجاهت قانونی و حقوقی نمی یابد. همچنان که تحولات جدایی طلبی در چچن در سال 1999 را دولت روسیه مسئله ای داخلی قلمداد نمود و مداخله نظامی این کشور در آن منطقه از دیدگاه حقوق بین الملل تجاوز محسوب نشد. اما عبور نیروهای نظامی روسیه از مرزهای بین المللی و ورودشان به خاک گرجستان و اشغال بخشی از خاک آن کشور، نمونۀ بارزی از تجاوز محسوب می شود.بر پایه ماده 2 قطع نامه، سبقت جستن در استفاده از نیروهای مسلح به صورتی که ناقض مقررات منشور باشد، دلیل کافی بر وقوع عمل تجاوزکارانه است[6].

4- حقوق بین الملل و نیروهای پاسدار صلح

پس از انعقاد موافقتامه صلح داگومیس در سال 1993که بر اساس آن با حضور روسیه، گرجستان و اوستیای جنوبی، نیروهای پاسدار صلح ترکیبی این دو کشور و منطقه خود مختار اوستیای جنوبی به فرماندهی روسیه عهده دار برقراری امنیت و نظارت بر آتش بس در مرزهای گرجستان و اوستیای جنوبی شدند، یک سال پس از روی کار  آمدن ساکاشویلی در گرجستان در سال 2004، وی آن معاهده را بر خلاف کنوانسیون های حقوق معاهدات، یک جانبه ملغی اعلام کرد. دیدگاه تفلیس این بود که نیروهای پاسدار صلح در خاک این کشور نخست به فرماندهی روس ها اداره می شود، دوم این که این نیروها به لحاظ کمیت از نیروهای گرجی برتری دارند و در نهایت، این نیروها در عملیاتِ رساندن تسلیحات به جدایی طلبان و تحریک  آن ها به گونه ای فعال نقش دارند.در این ارتباط، رضایت کشور میزبان نیروهای پاسدار صلح یعنی گرجستان است. آن چه قابل تأمل است «پاسخ به این سئوال است که آیا اعطای رضایت، یک عمل حقوقی یک جانبه است؟از این بابت، استقرار این نیروها در گرجستان بی رضایت این کشور غیر قانونی خواهد بود، اگر چه عمل گرجستان نیز در لغو یکجانبه معاهده مذکور مطابق کنوانسیون های مربوط به معاهدات محلی از وجاهت حقوقی نمی یابد.

5- شناسایی استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا

در سال های گذشته به دفعات دو منطقه اوستیای جنوبی و آبخازیا در خاک گرجستان اعلام استقلال نموده‌اند، اما جالب آن که همواره در سطح بین الملل نیز هیچ دولتی حتی روسیه استقلال آن ها را به صورت «دوفاکتو» به رسمیت نشناخته بود. ولی در پی تحولات اوت 2008، در کمتر از یک ماه پس از آغاز درگیری ها یعنی 26 اوت، مدودف رئیس جمهور روسیه حکم استقلال دو جمهوری را امضا نمود

رهبران گرجستان بر این باورند که بر پایه قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی در سال های 1924، 1934، 1978 و قانون اساسی گرجستان 1978 و حتی قانون اساسی آبخازیا در همان سال، این منطقه یک جمهوری خودمختار در چارچوب گرجستان یکپارچه به شمار می آید و بخش لاینفک گرجستان محسوب می شود. اصل 25  قانون اساسی تحاد جماهیر شوروی مصوب فوریه 1934 بیان می دارد: جمهوری های خودمختار آبخازستان، آجارستان و استان خود مختار اوستیای جنوبی بخشی از جمهوری گرجستان هستند. همچنین اصولی چون اصل 84، 85 و 86 قانون اساسی 7 اکتبر 1977 اتحاد جماهیر شوروی نیز بر این موضوع صحّه می گذارد.

بر پایه این اصول، شناسایی استقلال گرجستان از سوی دولت روسیه بر پایۀ اعلامیه آلماتی با عنایت به مرزهای این جمهوری در زمان اتحاد جماهیر شوروی و نیز مخالفت روسیه با استقلال مناطق جدایی خواه در زمان ریاست جمهوری شوارد نادزه به معنای شناسایی حاکمیت دولت گرجستان بر اوستیای جنوبی و آبخازیا است و از این رو شناسایی استقلال این دو منطقه بر پایه اصل استاپل، انکار پس از اقرار شناخته می شود و از دید حقوقی پذیرفتنی نمی باشد.



* . کارشناس ارشد روابط بین الملل .

2. Tskhinvali

3. Buffer Zone

4. OSCE

5. Saakashvili

1. For more info see at: http:// www.Un.int/Russia/New/Main Root/docs/off- news/080808/newsen 2.htm.

1. هر چند باید یادآور شد که ماده 2 قطع نامه مذکور با گسترش مفهوم دفاع پیش دستانه بی اعتبار شده است.

 

 

اتحادیه اروپایی و گرجستان:

غلبه واقعیت های منطقه ای و بین المللی  بر ایده آلیسم اروپایی

مهرداد طباطبایی*

با توجه به آنجه درمناسبات گرجستان و روسیه در یک دهه اخیر گذشته است ۀ ناظران وتحلیلگران براین باورند که که تندروی و قدرت نمایی روسیه در منطقه مورد منازعه این دوکشور ( اوستیای جنوبی ) پاسخی به توسعه طلبی غرب به رهبری آمریکا در حوزه سنتی نفوذ مسکو بوده است . پس از فروپاشی اتحاد شوروی ، مسکو بر آن بود که با گرایش به غرب در قدرت کشورهای غربی در مناسبات بین المللی شریک شود ولی با گذشت زمان رهبران ناسیونالیست روسیه دریافتند که غرب ، روسیه نیرومند را بر نمی تابد و کوشش آمریکا در بیرون راندن روسیه از حوزه سنتی نفوذش چه بسا پاره پاره کردن خاک آن است . بنابراین روسیه می خواهد با نمایش قدرت ، غرب را واردار به شناسایی جایگاه روسیه در پهنه جهانی و همچنین برتری آن کشور در حوزه پیرامونی اش کند . موضوعی که به نظر می­رسد تا حدود زیادی نیز جامه واقعیت به خود گرفته است .

برهمین اساس به نظر می­رسد ، آنچه درمنطقه قفقاز رخ داده و در آینده نیز با توجه به تضاد منافع موجود و تعدد و تمایل بازیگران منطقه ای وفرامنطقه ای - ممکن است با شدت بیشتری رخ دهد در واقع نوعی  جنگ نا نوشته و غیر مستقیم بین روسیه و آمریکا می باشد که در حیات سرزمینی گرجستان به وقوع پیوسته است . نشان دادن  برتری نظامی و قدرتمندانه هر یک از این دو قدرت جهانی به همدیگر ، تنها باعث تعمیق اختلافات و همچنین افزایش چالش و بحران در منطقه قفقاز میگرددد .

با توجه به اینکه هم روسیه و هم آمریکا به دنبال تأمین منافع خود می باشند و گرجستان به عنوان یک واحد سیاسی نوپا و ضعیف در این بین  با در نظر گرفتن رویکرد منفعلانه سازمانهای بین المللی ، متضرر می شود ،ناچارا این کشور یا باید در قالب سازمانها منطقه­ای و بومی منطقه قفقاز بر قدرت نظامی و سیاسی خود بیافزاید ویا از طریق بهره بردن از تمایلات و منافع سازمانهای قدرتمندتر اما فرامنطقه ای مانند اتحادیه اروپا و ناتوبا افزایش میزان دخالت بازیگران دیگر ۀ  ازمیزان فشارهای موجود بکاهد . در غیر اینصورت  تنها می­تواند نظاره گر این درگیریها تا زمانی که عرض اندام یک طرف مشخص گردد ، باشد  .

با توجه به آنچه گذشت می­توان ادعا نمود که  یکی از د لایل تندروی و قدرت نمایی روسیه در اوستیای جنوبی پاسخی به توسعه طلبی آمریکا در حوزه سنتی نفوذ روسیه و همچنین کنترل و محدود نمودن توسعه ناتو به سمت شرق و همچنین تمایل کشورها ی حاضر درمنطقه قفقاز جنوبی به همکاری با این سازمان نظامی غربی بوده است .  روسیه می خواهد قدرت خود را به نمایش غرب در آورد ، آمریکا نیز درصدد حفظ هژمونی خود در منطقه است ، اوستیای جنوبی نیز ادعای کشوری مستقل را سر می دهد و گرجستان نیز می خواهد از تمامیت و امنیت مرزهای خود دفاع نماید . تک تک این منافع در تضاد با همدیگر هستند و آنچه که در این عرصه مشهود است ، ضعف سیاسی و استقلال نظامیگری گرجستان در جهت حل این بحران داخلی است که به یک بحران و جنگ دو ابر قدرت تبدیل شده است .

باید گفت که علیرغم تلاشهای بی وقفه گرجستان برای پیوستن به ناتو و گذراندن اکثر مراحل عضویت در ناتو ، این کشور به خاطر داشتن مشکلات و بحرانهای داخلی نمی تواند در حال حاضر به ناتو بپیوندد و راه اندازی جنگ با اوستیا باعث شد که کشورهای اروپایی حداقل برای مقطعی نامشخص نتوانند در مورد عضویت گرجستان و اوکراین تصمیم گیری قاطعی کنند و بدین ترتیب بحران گرجستان ، عضویت برخی دیگر از علاقمندان عضویت دراین سازمان را نیز تحت تأثیر قرار داده است  .

دراین میان برخی از کشورهای اتحادیه اروپا تلا ش نموده  اند تا با استفاده از شهرت  این اتحادیه و ارائه تصویر بهترین میانجی ، یک نمای وسیع از ابزار و لوازم ایجاد صلح و ثبات دراین منطقه را به ترسیم بکشند  . در بعد امنیتی اتحادیه اروپا با گسیل نیروهای حافظ صلح به آبخازیا و اوستیای جنوبی ، خواستار کمرنگ نمودن حضور نیروهای روسی در این مناطق و کمک به گسترش صلح و ثبات در گرجستان گردیده است . درابعاد اقتصادی  نیز این اتحادیه تلاش نموده با طرح برنامه ای تحت عنوان «مشارکت به سوی شرق» در مورد فعالتر شدن روابط با گرجستان، اوکرائین، مولداوی، ارمنستان، آذربایجان و روسیه سفید (در صورت برخی شرایط) جهت نزدیکتر شدن آنان به اتحادیه اروپا ۀ زمینه های لازم را ایجاد نماید . این اقدام اتحادیه اروپا هرچند امیدواری لازم برای بهبود کیفی مناسبات این نهاد با کشورهای قفقاز و از جمله گرجستان را ایجادنموده اما تا محقق شدن کامل اهداف این برنامه که سه برابر کردن کمک اتحادیه اروپا به کشورهای منطقه و حمایت جدی جهت تشکیل ساختارهای دموکراتیک در آنها عنوان شده ۀ راه درازی در پیش رو خواهد داشت . کشورهایی مانند آلمان لهستان سوئد فرانسه و چک از این برنامه حمایت نموده اند .

به باور این مقامات اروپایی کمک و مساعدت اتحادیه اروپا موجب آزاد ساختن این کشور ها از وابستگی اقتصادی به روسیه می شود. روابط نزدیک تجاری به رشد تولید کالاهای صادراتی و فروش آن در بازارهای کشورهای اروپا کمک خواهد کرد و  بر رژیم ویزا با این کشورها نیز تاثیرگذارخواهدبود.

درمقابل به نظر می رسد که برخی از رهبران کشورهای اروپایی  براین باور هستند که کمک اتحادیه اروپا به روسیه میزان سلطه جویی آن کشور نسبت به کشورهای اتحاد شوروی سابق را افزایش می دهد. بنابر این کمک اتحادیه اروپا به روسیه می­تواند برای خود این اتحادیه خطرافرین باشد. ازهمین رو ممکن است میزان ترس از روسیه باعث تقسیم مواضع کشورهای اتحادیه اروپا نسبت به آن کشور باشد.

دیدگاه این عده از رهبران اروپایی منبعث از تجارب تلخ آنها از ادوار مختلف همسایگی با روسیه می باشد . اروپا در تمامی ادوار بعد از جنگ جهانی دوم موسوم به جنگ سرد همواره جولانگاه و میدان نبرد امریکا  و شوروی وقت بوده و رهبران اروپایی هیچگاه نتوانستند خود را قانع کنند که در یک منازعه تمام عیار ۀ امرکیا حاضر خواهد بود امنیت خود را به خاطر حفظ امنیت اروپا به خطر بیاندازد . در سالهای پس از جنگ سرد نیز اروپا ناچار به همکار ی وتعامل با روسیه بوده است . صرف نظر از مسائل امنیتی و نظامی ۀ اروپا اولین و بزرگترین قربانی  محدود شدن جریان انتقال انرژی از شرق به غرب خواهدبود .

اقدامات اتحادیه اروپا با نظرداشت واقعیت های مذکور ، نوعی مماشات را نیز در این فرآیند در پی داشته است که مانع برخورد قاطعانه اتحادیه اروپا نسبت به عملکرد خصمانه روسیه در گرجستان می باشد . در منظر اتحادیه اروپا ، بحران گرجستان ، ساختارهای امنیتی شکل گرفته در اروپا از جمله سازمان امنیت و همکاری اروپا را تحت تأثیر قرار داده و به همین دلیل اتحادیه اروپا همواره تلاش نموده  بحران را به نوعی حل و فصل نماید که نه روسیه ، نه اروپا ، نه گرجستان و نه آمریکا متضرر شوند و این خود نشانگر ناکارآمدی رهیافتی و عدم رسیدن به چنین ثباتی است . درواقع به نظر می­رسد اتحادیه اروپا از ابزارها ی لازم وکافی برای تحت تاثیر قراردادن روسیه با هدف تغییر رفتار این کشور در منطقه قفقاز جنوبی برخوردار نمی­باشد . دراین نوشتار تلاش خواهد شد تا به عنوان اصلی ترین سوال جایگاه قفقاز در نگاه اول و سپس گرجستان در نگاه دوم نزد اتحادیه اروپایی مورد بررسی قرارگرفته وبه این پرسش  نیز پاسخ داد که ابزارهای اتحادیه اروپایی برا یرسیده به اهداف خود در منطقه قفقاز چیست و ازچه میزان کارامدی برا ی تحت تاثیر قراردادن و چلوگیری از اقدامات یکسویه نظامی برخوردار خواهدبود ؟



* . کارشناس ارشد مسائل اروپا. 

 

 

 

اهمیت استراتژیک گرجستان

دکترمحمد فرهاد کلینی*

گرجستان همواره بخشی از صحنه معادلات ژئوپلتیک قفقاز و دریای سیاه بوده است و معمولا با توجه به تاثیر گذاری در میدان داخلی قفقاز وکیفیت رقابت قدرت های منطقه ای مورد توجه بازیگران اصلی است واز سوی دیگر با توجه به تلاش قدرت های فرا منطقه ای بعنوان سکوی استراتژیک برای دستیابی به اهداف ثانویه نیز مد نظر قرار گرفته است.

گرجستان با توجه به کوچک بودن سرزمین و وجود اقوام مختلف و عدم توان لازم برای دفع تهدیدات خود همواره مجبور به جمع کردن وضعیت خود وترکیب بازی ملی با یک قدرت ثانویه  است ولذا اصل " یارگیری " به عنوان یک محور اصلی و دائمی سیاست خارجی گرجی ها و پایه برنامه ریزی مقامات محلی در طول تاریخ قدیم و جدید گرجستان به حساب آمده است.

در ابعاد ژئو اکونومیک منبع اصلی دسترسی به دریای سیاه واصل ترانزیت ،نزدیک بودن به منابع نفتی دیگر همسایگان ، تبدیل شدن به پل ژئوپلیتیکی برای وصل دریای مازندران به دریای سیاه ، مورد محاسبه قرار گرقتن در معادلات کریدور شرق به غرب وتا حدودی جنوب به شمال، عامل موازنه امنیتی بین ارمنستان و آذربایجان و همچنین نقطه ثقل تعادلی بین روسیه ، ترکیه و ایران بین قدرت های منطقه ای و حوزه کشمکش استراتژِیک بین روسیه ، اروپا و امریکا است.

با فروپاشی اتحاد شوروی معنایابی ازارزش قفقاز و نهایتا گرجستان برای قدرتهای پیرامونی و فرامنطقه ای و میزان استفاده از فرصت خلاء قدرت برتر و اهمیت سرعت در تاثیرگذاری با هدف آینده سازی از اهمیت بسزایی بر خوردار شد. با توجه به اهداف جدید کشور های غربی موضوع تغییر مسیر و جهت گیری استراتژیک گرجستان از اولویت بر خوردار شد و کاربری ژئوپلیتیکی گرجستان در تولید قوس بحران برای محدود کردن روسیه جدید وجلوگیری از بازگشت پذیر شدن اهمیت گرجستان در سبد استرتژیکی روسیه به عنوان مبنای شکل گیری اقدامات اولیه غرب در برابر روسیه معنا شد و در این راستا روسیه نیز با در نظر گرفتن جا پای تاریخی خود و استفاده از گسل های سیاسی وامنیتی گرجستان مرحله نوینی از بازدارندگی پهنان را به اجرا گذاشت.

پدیدار شدن بحران درونی در گرجستان که به تحریک نیروهای خارجی شکل گرفت موضوع ثبات امنیتی و ساخت امنیت منطقه ای در گرجستان و قفقاز را به چالش کشید و ارزش امنیت دسته جمعی در قفقاز را در هاله­ای از ابهام فرو برد. تلاش کشور های غربی برای کسب انرژی جمهوری آذربایجان و سرعت دادن به معادلات انرژی عملا باعث گردید تا اهمیت استراتژیک گرجستان در سایه "هم تهدید و هم فرصت" بین رقبا تبدیل شود.

در فاز جدید گرجستان دچار خواستگاه جدید ناسیونالسم درونی شد و تهدید تجزیه طلبی در ناحیه ابخازیا و اوستیا با کیفیت بیشتری روبرو گردید. مشکلات اجتماعی و مشکلات جدید اقتصادی ناشی از دوران جدید استقلال گریبان این کشور شد و این موضوع باعث گردید تا قدرت مانور تفلیس برای ارزش گذاری استراتژیک گرجستان محدود و عملا جایگاه جدید گرجستان دست خوش بازی بزرگتر قرار گیرد.

سیر تحولات باعث گردید تا اهمیت استراتژیک گرجستان برای هریک از بازیگران دورنی قفقاز و قدرت های اثر گذار بر قفقاز به صورت متفاوتی ارزیابی شود و محاسبه از رویکرد به" گرجستان جدید" تغییر کند. اصول محاسبه صرف از اهمیت استراتژیک گرجستان با حوزه جدیدی از محاسبه و تخمین از رویکرد دیگر رقبا ترکیب شد و لذا تقسیم توان هر یک از بازیگران برای دستیابی به اهداف شکل جدیدی را به وجود آورد. تحلیل رفتاری و عمل گرایی در انتخاب تاکتیک ها برای تغییر موازنه از درون و برون گرجستان منجر به ورود قدرت سخت در بحران اوستیا شد که علی رغم مذاکرات متعدد تاکنون این  بحران سرزمینی بین روسیه و گرجستان به صورت آتش زیر خاکستر ادامه دارد.

گرجستان برای نجات از وضعیت موجود به دنبال تعمیق روایط خود با سازمان های امنیتی و نظامی از قبیل ناتو بر آمده است و تلاش می کند تا "هم سرنوشت سازی منافع غرب و گرجستان" را یکسان سازی کند و این وضعیت عملا گرجستان را به ورطه واگذاری تعریف اهمیت گرجستان در هزاره سوم به دست دیگران نموده است.

در این میان نحوه بازسازی توان قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای در شرایط موجود و میزان نزول و صعود توان اثر بخشی قدرت ها بر معادلات و بحران های موجود در عرصه جهانی و همچنین چگونگی تغییر و توزیع قدرت و معنایابی از تهدیدات وفرصت ها  پیش رو نقش تعیین کننده ای در چگونگی ساخت قدرت در گرجستان و تعریف از حدود اهمیت استراتژیک گرجستان در وضعیت جدید خواهد داشت.



*کارشناس ارشد مسائل استراتژیک. 

 

  

جایگاه گرجی ها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران

سعید مولیانی*

ایران سرزمین تاریخ و فرهنگ و تمدن غنی و کهنی است که به دلیل سعه صدر ایرانیان و علاقه آنها به اخذ فرهنگ و تمدن سایر ملل و اقوام و حوادث تاریخی متعدد ،اقوام غیر ایرانی (غیر بومی)متعددی  در کنار ایرانیان در ایجاد ،اعتلا و ترقی آن کوشیده و نقش داشته اند.

تاریخ ایران و سرزمین کوچک گرجستان و گرجیان مشحون از روابط پر فراز و نشیبی است که گرچه  روابط نظامی و سیاسی و جنگها و محارباتش به­ دلیل تلخی و حساسیت  برجسته ترند ،اما قسمت عمده و البته  نامحسوستر آن روابطی حسنه می­باشد که در واقع روابط فرهنگی و ادبی را در بر دارد.

گرجستان به­ دلیل موقعیت استراتژیک و پتانسیلهای اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی  و انسانی از دیرباز مورد توجه ایرانیان بوده است .بدین دلیل است که از گذشته های دور گرجیان در امور سیاسی ،نظامی و اقتصادی مورد توجه دولتها و حکومتهای ایران بوده اند و بدون اغراق دارای جایگاه ویژه ای بوده و خدمات شایانی را انجام داده اند.

خواجه نظام الملک طوسی وزیر با تدبیر سلاجقه در بحث از سپاهیان به ضرورت وجود گرجیان در سپاه و قابلیتهای آنها پرداخته است.این امر نشانگر قدمت و سابقه حضور گرجیان در خدمات کشوری و لشکری  و ضمنا اهمیت و شایستگی آنها میباشد.

اوج روابط سیاسی و نظامی  ایرانیان و گرجیان ، عصر صفویه و به ویژه دوران پادشاهی شاه عباس اول می­باشد.در این دوره به­ دلیل سیاستهای خاص شاه عباس اول تعداد بسیار زیادی از گرجیان به انحاء مختلف به ایران آورده شدند.بنا بر برآوردهای مورخان گرجی بیش آز دویست هزار گرجی به نقاط مختلف ایران از قبیل مازندران ،خراسان ،فارس و اصفهان کوچانده شدند.

گرجیانی که در عصر صفویه یه ایران کوچانده شدند به­ دلایل متعددی ار جمله تدبیر شاه عباس برای کاستن از لجام گسیختگی امرای ترک و تاجیک و کاستن از نفوذ بیش از حد آنان و البته به­ دلیل شایستگی و قابلیتهای شخصی به سرعت مدارج ترقی را طی کردند.بر اساس برآورد مینورسکی در این عصر گرجیان در کنار سایر قفقازیها یک پنجم مناصب بالای کشور را در دست داشتند.

گرجیها در تشکیلات کشوری و لشکری وارد می­شدند ؛ گرچه بر خلاف ارامنه که بدون تغییر دین در امور اقتصادی وارد شدند، باید تغییر دین می­دادند.برخی مناصب همانند داروغگی پایتخت در عصر صفویه به­ صورت انحصاری دست گرجیان قرار داشت.

در منابع عصر صفوی به لیست طویلی از اسامی گرجیانی بر میخوریم که در مناصب و مقامات متعدد و در نواحی و ایالتهای مختلف مصدر خدمات شایانی گردیدند. بدون تردید گل سرسبد این امرا نمایندگان خاندان فئودالی اوندیلادزه گرجی هستند. الله وردی­خان و امامقلی خان  برجسته ترین مقامات عصر خود از گرجیانی بودند که پس از کوچاندن به ایران به سرعت مدارج ترقی را پیموده و مصدر خدمات ارزنده نظامی ، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گردیدند .

گرجیان علاوه بر خدمت در امور سیاسی ،اقتصادی و نظامی در امور فرهنگی نیز جایگاه خاصی دارند.تعداد زیادی از گرجیان صاحب قلم بوده ،در شاعری و نقاشی و خط هنرمندان قابلی بودند.

در دوره  های پس از صفویه نیز گرجیان در بخش­های مختلفی مصدر خدمات شایانی بوده اند.گرجیان در حوادث بزرگ تاریخ ایران همانند مشروطیت  و انقلاب اسلامی نقش داشته اند .علاوه بر گرجیانی که در ایران مصدر خدماتی بودند ،تفلیس به عنوان مرکز فرهنگی قفقاز و گرجستان دارای نقش غیر قابل انکاری در  فرهنگ و تاریخ و تمدن ایران است که در اصل مقاله بدان خواهیم پرداخت.



*. پژوهشگر مسائل گرجستان. 

 

 

تاثیر مناسبات ایران و گرجستان بر ثبات و امنیت قفقاز

علیرضا بیگدلی*

 

توجه به قفقاز بخشی از نیاز امنیت ملی ایران است. با فروپاشی شوروی و استقلال جمهوریهای آذربایجان، ارمنستان و گرجستان این کشورهای جوان خود به موضوغات مهم تحولات قفقاز تبدیل شدند. گرجستان تنها کشور منطقه قفقاز است که به آبهای آزاد راه دارد و مناسب ترین دروازه ورود غرب به قفقاز به شمار می رود. این ویژگی محدودیت هایی را در سیاست خارجی گرجستان ایجاد و هزینه های امنیتی این کشور ار بالا ی برد. نمونه آن جنگ روسیه گرجستان در مرداد ماه 1387/ اوت 2008 است. در این نوشته تلاش شده تا نشان داده شود تحولات سال 1387 در قفقاز نگاه کشورهای منطقه به مدارا و همکاری را افزایش داده و فرصت های جدیدی را ایجاد کرده است که در صورت فراهم شدن زمینه های آن ظهور خواهند نمود.در این راستا گسترش روابط ایران و گرجستان و تاثیر این تعامل بر نقیت همکاری های منطقه ای در حوزه های انرژی، حمل ونقل، دیپلماسی عمومی به ثبات منطقه قفقاز و امنیت گرجستان مساعدت خواهد نمود.



* . کارشناس ارشد کشورهای مشترک المنافع . 

 

  

ضرورت گسترش روابط ایران و گرجستان با تاسی بر دوره اول استقلال

(1921-1918 م)  

  *دکتر حسین احمدی 

 

گرجیها و ایرانیان به دلیل سابقه تمدنی، فرهنگی و تاریخی اشتراکات بسیاری دارند که ره آورد این تفکر، نگاه دوستانه دو ملت نسبت به همدیگر می­باشد. پس از اعلام استقلال گرجستان در 26 مه 1918 روابط دوستانه­ای بین دولت­های ایران و گرجستان برقرار شد باتوجه به وضعیت بی­ثباتی در جنوب و غرب دولت ایران از طریق کریدور باتومی باکو آستارا (یا انزلی) کالاهای خریداری شده از دول اروپایی را به ایران منتقل می­کرد و از همین راه کالاهای ایرانی به اروپا صادر می­کرد.

دولت گرجستان ضمن تقاضای به رسمیت شناختن استقلال این کشور بخشی از نیازهای اولیه خود همچون خواروبار را از ایران تأمین می­کرد با در نظر گرفتن روابط ایران و گرجستان در سالهای 1921- 1918 ضرورت توسعه روابط برای هر دو کشور از اهمیت برخوردار است. گرچه موانعی همچون عدم مرز مشترک میان دو کشور را می­توان یکی از دلایل اصلی در گسترش و تعمیق روابط دو کشور باشد.

 منافع گرجی­ها، ضد روس با غرب گره خورده و این عامل می­تواند به تعادل بخشی روابط ایران و روسیه کمک کند.  با وجود همه کوشش­ها برای گسترش روابط دو کشور مناسبات ایران و گرجستان استراتژیک نیست ولی دورنمای روابط دو کشور مثبت می­باشد.

گرجی­ها ایران را به عنوان قدرت منطقه­ای که دارای توانایی سیاسی اقتصادی بالایی می­باشد ارزیابی می­کنند و در کنار مساله گسترش روابط با ایران به نوعی نگرانی خود را ازگسترش روابط روسیه ایران و طبیعتاً عدم به رسمیت شناختن استقلال آستیای جنوبی و آبخازیا از سوی ایران دنبال می­کنند. بیشترین صادرات گرجستان به روسیه بود که در اثر جنگ بین دو کشور به صفر رسیده است تاثیر این مساله بر روی اقتصاد گرجستان، این کشور را در کوشش برای رفع رکود اقتصادی به گسترش روابط با ایران  وادار کرده است به عنوان مثال لغو رویداد بین دو کشور منجر به افزایش درآمدهای توریستی گرجستان در سال 2011شده است به طوری که توریستهای ایرانی، رتبه ششم درآمدزدایی گرجیها در میان بیش از 50 کشور به دست آورده­اند.

گرجستان برای دریافت انرژی از ایران و حق ترانزیت گاز ایران به اروپا و ایران نیز برای دسترسی راه جدید برای صدور گاز به اروپا نیاز متقابلی به همدیگر دارند.

هم اکنون بیشترین نقل و انتقال کالا از گرجستان به ایران و بالعکس توسط تریلر­های ایرانی از راه ترکیه به گرجستان انجام می­شود. باوجود نزدیک بودن  ارمنستان به گرجستان راه­های نامناسب این کشور باعث عدم تردد ماشینهای سنگین از این طریق شده است. راههای جمهوری آذربایجان با وجود ساختار خوب به دلیل حجم دریافت رشوه بالا توسط پلیس و سایر ادارات ذیربط (هر تریلر حدود 1000 دلار ) نیز کارآیی خود را از دست داده است این مقاله با استفاده از اسناد وزارت خارجه و تحقیق­های میدانی صورت گرفته در چند سال اخیر قصد تبیین ضرورت گسترش روابط دو کشور را دارد.



.استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی. 

 

 تاثیر جنگ گرجستان و روسیه بر روابط ایران -گرجستان 

                                                                                                                                                مجتبی دمیرچی لو*


موقعیت جغرافیایی قفقاز و به ویژه گرجستان به گونه ای است که در طول تاریخ محل رقابت قدرت های بزرگ بوده است. با قدرت گیری امپراطوری روسیه به ویژه از اوایل قرن 18، توجه این کشور به این منطقه که در طول سالیان طولانی بخشی از قلمرو ایران محسوب می شده است، افزایش یافت. روندی که نهایتا منجر به جنگ های روسیه با ایران و جدایی این مناطق از ایران گردید. بررسی تاریخ تحولات منطقه قفقاز موید تاثیر بلامنازع روسیه بر نوع تعاملات ایرانیان و گرجیان و در سالهای اخیر روابط ایران و گرجستان می باشد.

همجواری گرجستان با مناطق جنوبی و مستعد واگرایی روسیه (جمهوری ها و مناطق خودمختار قفقاز شمالی) در کنار توجه ویژه غرب به گرجستان موجب حساسیت خاص روسیه به این کشور شده است. شرایط فوق موجب شده تا بر روابط گرجستان روسیه به نوعی تنش  حاکم باشد. موارد متعددی از تنش در روابط دو کشور وجود دارد که نمونه بارز آن وقوع جنگ در آگوست 2008 می باشد. این مقاله در صدد پاسخ به این پرسش می باشد که تبعات روابط متشنج گرجستان-روسیه و وبویژه جنگ آگوست 2008 بر روابط ایران گرجستان چیست؟ برای پاسخ به این سئوال، ابتدا به زمینه ها،‌فرایند و تبعات این جنگ پرداخته و سپس تاثیرات منفی و مثبت آن بر روابط ایران و گرجستان مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.


*. کارشناس مسایل قفقاز و سفیر جمهوری اسلامی ایران در جمهوری گرجستان از تیر ماه 1385 تا اسفند 1388.  

 

 اقدامات حوزه مطالعات سیاست خارجی  از 83 تا 90 

به زودی...