اصلاح الگوی مصرفهمایش
ملی
بازشناسی تاریخ شهرهای ایران
خوی
27 اردیبهشت 1388 (تهران)
30 اردیبهشت 1388 (خوی)
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
با همکاری
مجمع خوئیهای مقیم استان تهران
فهرست مطالب
مقدمه دبیر همایش / دکتر حسین احمدی ...................... 1
برنامه همایش در تهران .................................. 3
خلاصه مقالات :
از «ورجم کرد» تا «ورمزیار» / دکتر جلیل مسگر نژاد....... 4
مطالعه مردم شناختی باورهای عامیانه مردم خوی از منظر توسعه/ دکتر حمید سفیدگر شهانقی 6
نقش آیت الله خویی در جامعه شیعیان افغانستان / محمدعلی بهمنی قاجار 12
بررسی تحولات تقسیمات کشوری خوی /دکتر سید حسن شهرستانی .. 16
خوی در زمان سلجوقیان/ دکتر محمد تقی امامی خویی ......... 20
حیران خانم دنبلی / مسعود عرفانیان ..................... 23
موقعیت نظامی خوی در گستره تاریخ ایران / محمد بهمنی قاجار 25
اوضاع سیاسی، اجتماعی خوی در سالهای 57- 1342/ دکتر نقی دادرسی 29
چشمه – دریای چیچست (اورمیه) و اسطورههای مربوط به آن/ دکتر ژاله آموزگار 33
ماجرای رزاقیات؛ مفتون دنبلی / ابوالفضل مرادی ......... 34
بررسی تاریخچه فرش خوی/ سیدعزیز جعفرزاده چهراقی ....... 35
جغرافیای شهرستان خوی / ابراهیم محمدلو ................. 38
برنامه همایش در خوی .......................................... 42
تاریخچه ضرب سکه در خوی/ دکتر محمدقلی دقیقی.............. 43
خسارات وارده به خوی ازجانب دول خارجی درجنگ اول جهانی / دکتر حسین احمدی 44
برگهایی از تاریخ خوی / رحیم نیکبخت میرکوهی ........... 46
خوی در نگرش و نگارش جهانگردان دوره قاجار/ فیروز منصوری 48
تاریخ حوزههای علمیه خوی/ حجتالاسلام والمسلمین سیدرضی شکوری 49
زندگینامه شمس تبریزی/ دکتر رحیم قربانی................... 56
تاریخ آموزش و پرورش خوی / زهرا عاشرزاده............... 58
شیخالاسلام خویی؛ سفیر فتحعلی شاه قاجار/ حجتالاسلام والمسلمین علی صدرایی خویی 62
خوی در آثار شاعران/ فریدون دهقانی .................... 64
اقدامات حوزه مطالعات سیاست خارجی ..................... 67
مقدمه
دکتر حسین احمدی*
ایران با قدمتی چندین هزار ساله از مراکز اولیه تمدنی جهانی به شمار میآید . به دلیل همین سابقه تاریخی مردمی با غنای فرهنگی بالا در خوی جای داده است.
کوشش مردم ایران در راه صیانت از تمامیت ارضی کشور در خور تعمق و بررسی و بازنگری جدید است. جایگاه مردم آذربایجان در راه پاسداری از این مرز و بوم از دوران باستان تاکنون را به وضوح میتوان در کتب مشاهده کرد.
شهر خوی به دلیل قدمتی دیرینه و واقع شدن به سر یکی از شاهراههای ورودی به ایران همواره در مقابل سلطه طلبی بیگانگان ایستادگی کرده است. این نقش از دوران تکوین و تثبیت سلسله صفویه سپس دوره نادرشاه افشار و حتی در دوره سلسله ضعیف زندیه و سپس در دوره قاجار بسیار پر رنگ است. ایستادگی در مقابل تجاوزات عثمانیها در دوره صفویان و افشاریان و مقابله با روسها در دوره جنگهای روس و ایران که - با عهدنامه گلستان و ترکمانچای هفده شهر قفقاز را از ایران جدا گشت – بخش کوچکی از فدارکاری مردم این سرزمین بوده است.
در اسناد وزارت خارجه ایران هزاران سند اواخر دوره قاجار به ویژه جنگ اول و دوم جهانی راجع به خوی و مردم آن وجود دارد که با مطالعه و انتشار آن افق جدیدی از زوایای پیدا و پنهان مقاومت مردم این منطقه در راه دین و وطن باز خواهد کرد.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران برای شناخت بیشتر جایگاه تاریخ شهرهای ایران قصد برگزاری سلسله نشستهایی را در قالب علمی – پژوهشی در خصوص شهرهای ایران را دارد تا با برگزاری چنین همایشهایی، با استفاده از آخرین ره آوردهای علمی پژوهشگران آشنا به تاریخ منطقه، گامی در راستای اهداف ملی در ایران برداشته شود.
ضمن تشکر فراوان از همکاری مجمع خوئیهای مقیم استان تهران، به ویژه دانشمند فرهیخته جناب آقای دکتر مرقاتی برای برگزاری این همایش دست نیاز به سوی پژوهشگران ایرانی شهرهای مختلف کشور در جهت برگزاری چنین سمینارهایی دراز میکنیم.
برنامه
همایش ملی
«بازشناسی تاریخ شهرهای ایران»
خوی
27 اردیبهشت 1388
سخنران | موضوع سخنرانی | ساعت |
تلاوت آیاتی از قرآن کریم | ـــــ | 05/9- 9 |
دکتر حسین احمدی استاد دانشگاه و دبیر همایش | گزارشی از شکل گیری همایش | 15/9-05/9 |
| جلسه اول | 45/10-15/9 |
دکتر رضا شعبانی استاد دانشگاه | رئیس جلسه | |
دکتر جلیل مسگر نژاد پژوهشگرزبان و ادبیات فارسی | از «ورجم کرد» تا « ورمزیار» | 35/9-15/9 |
دکتر حمیدسفیدگرشها نقی پژوهشگر ارشد مسائل فرهنگی | مطالعه مرم شناختی باورهای عامیانه مردم خوی از منظر توسعه | 55/9-35/9 |
آقای محمدعلی بهمنی قاجار پژوهشگر ارشد مسائل افغانستان | نقش آیت الله خویی در جامعه شیعیان افغانستان | 15/10-55/9 |
دکتر سید حسن شهرستانی پژوهشگر ارشد تاریخ آذربایجان | بررسی تحولات تقسیمات کشوری خوی | 35/10-15/10 |
پرسش و پاسخ | ــــ | 45/10-35/10 |
پذیرایی | 05/11-45/10 | |
جلسه دوم | 40/12-05/11 | |
دکتر موسی حقانی معاونت پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران | رئیس جلسه | |
دکتر محمدتقی امامی خویی استاد دانشگاه | خوی در زمان سلجوقیان | 25/11-05/11 |
آقای مسعود عرفانیان پژوهشگر ارشد تاریخ آذربایجان | حیران خانم دنبلی | 45/11-25/11 |
آقای محمدبهمنی قاجار پژوهشگر ارشد تاریخ آذربایجان | موقعیت نظامی خوی در گستره تاریخ ایران | 05/12-45/11 |
دکتر نقی دادرسی استاد دانشگاه | اوضاع سیاسی ، اجتماعی خوی در سالهای 57- 1342 | 25/12-05/12 |
پرسش و پاسخ |
| 40/12-25/12 |
نماز و ناهار | 14-40/12 | |
جلسه سوم | 16-14 | |
دکتر طه مرقاتی استاد دانشگاه | رئیس جلسه | |
دکتر ژاله آموزگار استاد دانشگاه | چشمه – دریای چیچست (اورمیه) اسطورههای مربوط به آن | 20/14-14 |
آقای ابوالفضل مرادی پژوهشگر تاریخ خوی | ماجرای رزاقیات؛ مفتون دنبلی | 40/14-20/14 |
آقای سید عزیز جعفرزاده چهراقی پژوهشگر مسائل اجتماعی – تاریخی خوی | بررسی تاریخچه فرش خوی | 15-40/14 |
آقای ابراهیم محمدلو پژوهشگر ارشد جغرافیا | جغرافیای شهرستان خوی | 40/15-20/15 |
پرسش و پاسخ |
از «ورجم کرد» تا ورمزیار»
دکتر جلیل مسگرنژاد *
در رسالة «شهرستانهای ایران شهر» که به زبان فارسی میانه به دست ما رسیده است، ایرانشهر به چهار ناحیه تقسیم شده است که عبارتند از:
1- کست خوراسان (منطقه خراسان) 2- کست خوربران (ناحیه غرب دجله و فرات) 3- کست نیمروج (ناحیة جنوب ایران ) 4- کست آتورپاتگان (سرزمین آذربایجان)
بررسی اسامی مناطق از دهات و رودها و کوهها در منطقة وسیع آذربایجان خود یادآور خاطرههای اقوامی است که در این منطقه زندگی کردهاند و این اقوام بعد از تمدن «مانای» که هویت تاریخی آن فقط در آثار بازمانده زندگی از این قوم است، اغلب اقوام آریاییاند که خاطرات آنها بیشترین نشانهها را در این سرزمین داراست.
لفظ «ور» نخستین بار در ترکیب « وَرجَم کَرد» آمده است و آن پناهگاهی بوده که جمشید با فرمان آهورا مزدا برای نجات حیوانات وجانوران در زمان یخ بندان و سرما که سبب کوچ قوم از آن منطقه بوده است، ساخته و پرداخته است. در این نوشته به مواردی که این کلمه به صورتهای پیشوند و پسوند و میانوند، در گسترة نامهای حمل یا موارد دیگر آمده پرداخته شده و سعی نویسنده بر آن بوده تا معانی مختلف آن معلوم گردد. معانیای همچون حصار، مانع، آزمون، صاحب و پسوند نشانگر مکان از
مواردی است که با غور در کلمات کهن و نامهای کهن محلی میتوان برای «ور» در نظر گرفت.
بیله وار، بت داوار، مژداوار، وَرمَزیار، وَردان و وار از جمله جای نامهایی در خوی هستند که واژة «ور» در آنها دیده میشود.
مطالعه مردمشناختی باورهای عامیانه مردم خوی از منظر توسعه
دکتر حمید سفیدگر شهانقی*
توسعه در مفهوم کلی خود به چهار بخش فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تقسیم میشود و برهمین اساس توسعه، پروسهای چند وجهی است که در ایران غالباً به غلط فقط وجه اقتصادی آن مدنظر بوده و دیگر وجوه آن مورد بیتوجهی یا کمتوجهی قرار گرفته و میگیرد. اندیشمندان و متخصصین مبحث توسعه بر این نکته اتفاق نظر دارند که مبنای اصلی توسعه، توسعه فرهنگی است و هرگونه غفلتی در توجه به این عامل اساسی در کلیه محاسبات مربوط به توسعه و پیشرفت همه جانبه، زیانهای غیر قابل جبرانی را به دنبال خواهد داشت.
گرچه فرهنگ تنها در رفتارها و باورهای افراد ظاهر میشود با این وجود مافوق فرد است زیرا پیش از تولد او وجود داشته و پس از او هم وجود خواهد داشت. فرد در درون فرهنگ پرورش مییابد و شکل میگیرد. فرهنگ همیشه دارای نظام است، بخشهای گوناگون آن باهم و با مجموعه کل آمیختگی دارند و بر یکدیگر تأثیر متقابل مینهند. فرهنگ یک واحد کل است؛ در عین حال چیز ثابت و لایتغیری نیست بلکه متحرک و پویاست.
انتشار گزارش سیاست توسعه بانک جهانی world Bank's Development Policy Paper در 1975 م نشان داد که سیاستهای صرفاً اقتصادی توسعه با شکست مواجه شده است. از اینرو کمکم شناخت موانع توسعه شروع شد و مردمشناسی توسعه به عنوان مبحثی میانرشتهای نمود پیدا کرد.
توسعه ابتدا باید در لایههای زیرین خرد جمعی ایجاد شود و بدون وجود زمینه فرهنگی مناسب و هماهنگ با توسعه، ایجاد و پیدایش توسعه امکانپذیر نمینماید. اساساً با دید پارسونزی، توسعه فرهنگی اساس توسعه محسوب میشود و بدون انجام آن، توسعه همهجانبه و واقعی امکان بروز پیدا نمیکند.
از آنجائیکه پروسه توسعه، جریانی همگون و هماهنگ نیست و تضاد، جزیی از وجود آن میباشد عوامل اصلی آن به دو گروه زاینده و بازدارنده تقسیم میشود.
در توسعه فرهنگی نیز که مهمترین بخش توسعه محسوب میشود عوامل زاینده و بازدارندهای وجود دارد که در جوامع توسعه نیافتهای همچون کشور ما، شناخت، بررسی و طبقهبندی آنها یکی از وظایف اصلی محافل آکادمیک و نیز دولتمردان است. در بازشناسی فرهنگ یک جامعه، فرهنگ عامه یا فولکلور اهمیت ویژهای پیدا میکند و از میان ژانرهای فولکلور، باورهای عامیانه جایگاه خاصی دارد و به عقیده نگارنده پیشنیاز مطالعات فرهنگی توسعه است. تاکنون در ایران برای بازشناسی این مقوله هنوز تلاشی سنجیده و سیستماتیک انجام نشده است.
در این مقاله باورهای عامیانه مردم خوی، در زمینههای مختلف بررسی شده و با بیان نمونههایی، آنها را به دو گروه باورهای زاینده یا توسعهپذیر و باورهای بازدارنده یا ضدتوسعه تقسیم نمودهایم.
باورهای زاینده یا توسعهپذیر:
باورهای توسعهپذیر، باورهایی هستند که اعتقاد و عمل به آنها میتواند گامی در جهت توسعه همهجانبه باشد. هر چند ممکن است باوری به عقیده عدهای توسعهای و به نظر عدهای دیگر ضدتوسعهای باشد؛ اما ما در اینجا وجه غالب آن را در جامعه کنونی جامعه در نظر گرفتهایم.
از آنجائیکه هدف و انگیزه توسعه، بهسازی جامعه و رفاه اجتماعی و پیشرفت همگانی کشور است، در تقسیمبندی باورهای توسعهپذیر، آیتمهایی همچون اهمیت علم و دانش، عقل و داناییمحوری، اهمیت و ارزش زمان، پول و دارایی، راستی و درستکاری و اهمیت کار و تلاش در نظر گرفته شده است.
باورهایی که بر اهمیت علم و دانش تاکید دارند
باورهایی که بر عقل و داناییمحوری تاکید دارند
باورهایی که بر اهمیت و ارزش زمان تاکید دارند
باورهایی که پول و دارایی را خوب میدانند
باورهایی که به راستی و درستکاری تاکید دارند
باورهایی که بر اهمیت کار و تلاش تاکید دارند
باورهای بازدارنده یا ضدتوسعه:
باورهای بازدارنده و ضد توسعهای نیز به موارد مختلفی قابل تقسیم هستند. در بررسی تطبیقی باورهای عامیانه مردم خوی با باورهای مردم دیگر مناطق ایران این نکته جلب توجه میکند که آذربایجانیها به کار و تلاش اهمیت بیشتری میدهند و باورهایی که به بیهودگی کار و کوشش بپردازد به ندرت در بین آنها دیده میشود. اساساً باورهای ضد توسعهای در میان مردم آذربایجان به مراتب کمتر از مناطق دیگر کشور است و این موضوع مسئولیت مسئولان فرهنگی و اقتصادی این منطقه را بیشتر میکند. چرا که با داشتن چنین مردمی عدم توسعه متوازن و متناسب با فرهنگ و تمدن این منطقه، عذری بدتر از گناه تلقی میشود. با این همه در بین مردم آذربایجان نیز باورهایی ضدتوسعهای، هرچند به تعداد اندک یافت میشود که به آنها اشاره میگردد.
باورهایی که در آنها درویشی و ژولیدگی، بی اعتنایی به دنیا، فرصتطلبی، تقدیرگرایی و اعتقاد عمیق به شانس و اقبال و سرنوشت از پیش محتوم شده، جاهل، مکار و ناقصالعقل دانستن زنان و ازدیاد فرزندان امری ستوده و شایسته قلمداد شده است.
باورهایی که به درویشی و بیاعتنایی به دنیا توصیه میکنند
باورهایی که به تقدیرگرایی و شانس و اقبال میپردازند
باورهایی که داشتن فرزندان زیاد را رواج میدهند
باورهایی که فرصتطلبی و مفتخوری را رواج میدهند
نتیجه:
شناخت باورها و آداب و سنن جامعهای در حال گذار همچون آذربایجان، بدون شک میتواند ما را در رسیدن به توسعه فرهنگی کمک کند، چرا که اگر فرهنگ عامه در مقابل توسعه از خود مقاومت نشان دهد، به جرأت میتوان گفت که هیچ توسعهای تحقق پیدا نخواهد کرد ولی هرگاه فرهنگ مردم با عناصر توسعهای همسو گردد به تدریج آن عده از باورها و سننی را نیز که در مقابل فرآیند توسعه ایستادگی میکنند تضعیف نموده و از بین خواهد برد.
به عقیده نگارنده، در کنار همه برنامهریزیها و سیاستگزاریهای خرد و کلان در سطوح مختلف شهری، استانی، منطقهای و کشوری باید ذهنیت فرهنگی عموم مردم، به خصوص باورهای عامیانه آنها شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. باید پس از مطالعه و پژوهش روشمند مؤلفههای تأثیرگذار فرهنگی، به تدوین و ارائه الگوی مناسب فرهنگی مبتنی بر ارزشها و باورهای سازنده فرهنگ قومی ملی دست زد. در دنیای کنونی، وجود پژوهشگران و کارشناسان فرهنگ عامه، مردمشناسان و انسانشناسان در کنار کارشناسان و متخصصین رشتههای فنی و اقتصادی امری اجتنابناپذیر است. چرا که محور همه برنامهریزیها ، مردم و باورهای آنان است.
نقش آیت الله خویی در جامعه شیعیان افغانستان
محمدعلی بهمنی قاجار *
آیت الله سید ابوالقاسم خویی (تولد 1278 – درگذشت 1371) از مهم ترین مراجع تقلید شیعیان در یکصدسال اخیر در زمره نام آورترین شخصیتهایی است که از شهر کهن و باستانی خوی در تاریخ و فرهنگ ایران و جهان تشیع مطرح گردیدهاند در این میان به ویژه نقش آیت الله خویی در روحانیت شیعه افغانستان و جامعه شیعیان این کشور از اهمیت به سزایی برخوردار است . آیت الله خویی در مقام یکی از با نفوذترین مراجع تقلید حوزه علمیه نجف که از دانش بالایی نیز بهرهمند بود توانست اندیشههای علمی و سیاسی خود را به طیف گستردهای از روحانیون و طلاب افغانستان انتقال داده و بدین ترتیب در تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه شیعه افغانستان تأثیر گذار گردد، نقش آیت الله خویی در میان شیعیان افغانستان را میتوان در چهار محور عمده مورد بررسی قرار داد:
الف: آیت الله خویی، جایگاه نه چندان مناسب طلاب افغانستانی در حوزه علمیه نجف را بهبود بخشید و توانست در میان شاگردان افغانستانی خود، علمایی را تربیت نماید که به برجستهترین روحانیون در جهان تشیع تبدیل گردیدند، نماد بارز این دسته از شاگردان افغانستانی، آیت الله العظمی فیاض چاغوری است که از نزدیکان آیت الله خویی به شمار میرفت و با بهرهگیری از دانش وی یکی از چهار مرجع تقلید بزرگ حوزه علمیه نجف شد.
ب – آیت الله خویی در طی سالهای متمادی به تربیت نسل جدیدی در میان علماء شیعه افغانستانی پرداخت این علما با استفاده از دانش گستردهای که از آیت الله خویی اخذ کرده بودند و نیز با پیروی از خط مشی سیاسی اصلاح طلبانه «خویی» قادر به جلب نخبگان سیاسی و عموم مردم جامعه با اکثریت سنی افغانستان گردیدند، نمونه این گروه ازعلما افغانستانی در آیت الله آصف محسن قندهاری است.
آیت الله محسنی که یکی از شاگردان و پیروان علمی و فکری آیت الله خویی به شمار میرود، در سی سال گذشته نقش میانه رو در تحولات افغانستان داشته و توانسته احترام رجال سیاسی این کشور را جلب نماید. محسنی به عنوان روحانی عالی مقام شیعه افغانستان ، هیچ گاه نقشی کمتر از علمای اهل سنت در تحولات سیاسی نداشته و همواره از مناصب و موقعیتهای سیاسی درجه اول برخوردار بوده است، محسنی در اقدامات مهمی همچون: تأسیس مدارس علمیه تشیع در افغانستان، ایجاد رسانههایی که از شیعیان نمایندگی نمایند و مهمتر از همه در رسمیت یافتن مذهب شیعه در قانون اساسی افغانستان تأثیر به سزایی داشته است.
ج – اندیشههای سیاسی آیت الله خویی که بر محور برداشت سنتی و میانه رو از اسلام استوار بود، در راستای ارتقاء جایگاه جامعه شیعه افغانستان یاری رسان بوده است، جامعه شیعه افغانستان که در عصر حکومت امیر عبدالرحمن خان (1319- 1298ق) به شدت سرکوب شده و یک کشتار همگانی بزرگ را نیز پشت سر گذارده بود، تا دوران میانی پادشاهی محمدظاهرشاه (1352-1312 ش) نیز در وضعیت ناگواری به سر میبرد، این جامعه که رجال مذهبی و سیاسی عمدهای نیز نداشت، تنها به حرکتهای مسلحانهای دلخوش بود که همگی به راحتی توسط دولت مرکزی سرکوب میشدند، اما اندیشههای خویی از دهههای 1340 و 1330 خورشیدی به تدریج از طریق علما و روحانیونی که شاگردان وی بودند به افغانستان نفوذ کرد، از دیگر شاگردان وی سیداسماعیل بلخی بود که پیشینه حرکت مسلحانه علیه دولت افغانستان را داشت، اما بعدها تغییر عقیده داد و در صدد برآمد تا از طریق یک مبارزه مدنی به اهدافی هم چون : تحقق عدالت اجتماعی، وضع تبعیض مذهبی علیه شیعیان دست یابد. چنین تلاشهایی قرین موفقیت گردید و در دهههای 1350 و 1340 خورشیدی به تدریج تبعیض علیه شیعیان افغانستان کاهش یافت، پس از کودتای کمونیستی ثور (اردیبهشت) 1357 در افغانستان نیز نوع واکنش روحانیت شیعه افغانستان به این رویداد قابل بررسی است جریان اصلی روحانیت شیعه به رهبری اشخاصی همچون : آیت الله سید علی بهشتی از شاگردان آیت الله خویی با بهره گیری از اندیشه های خویی، در وهله اول بافت سنتی جامعه شیعه را در قبال سیاستهای رژیم کمونیستی حفظ کرد و در وهله بعدی با همکاری نخبگان سنتی جامعه شیعه توانست حاکمیت دولت کمونیستی کابل را در بیشتر مناطق شیعه نشین ساقط نماید. در حقیقت «شورای اتفاق اسلامی افغانستان» به رهبری سیدعلی بهشتی که توانست حکومت خود مختار در مناطق شیعه نشین ایجاد نماید، آشکارا از اندیشههای آیت الله خویی پیروی میکرد، جلب همکاری اربابها و میران هزاره و حفظ استقــلال جریانهای شیعه در برابر نیروهای سیاسی سنی مخالف دولت کابل که از پاکستان و عربستان حمایت میشدند، از جمله سیاستهای مشخص شورای یاد شده بود که با اندیشههای آیت الله خویی هماهنگ بود. در سالهای اخیر نیز شاگردان آیت الله خویی همچون آیات: محسنی و محقق کابلی موفق شدهاند که با بهره گیری از خط مشی میانه رو که از استاد خود به ارث بردهاند، دولتمردان افغانستان را به پذیرش جایگاه شیعیان در جامعه افغانستان متقاعد نمایند.
د – آیت الله خویی نقش مهمی در اقدامات عمرانی، آموزش و خیریه در افغانستان داشت، جالب توجه است که وی آنچنان به آموزش شیعیان افغانستان اهمیت قائل بود که حتی در بحبوحه جنگهای داخلی افغانستان، برای مهاجرین افغانستانی ساکن در پاکستان، مدارس جدیدی ایجاد کرد که از آن جمله میتوان به مدرسه آیتالله خویی در کویته پاکستان اشاره کرد.
در مجموع میتوان گفت که آیتالله خویی و شاگردان وی، نقش مهمی در دست آوردهایی همچون: پذیرش مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی در قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان داشتهاند.
بررسی تحولات تقسیمات کشوری خوی
دکترسید حسن شهرستانی*
در این مقاله برای آگاهی پژوهشگران از چگونگی شکلگیری شهرستان و شهر خوی چگونگی تغییرات تقسیمات کشوری این شهرستان از 1280ش تا 1385 بررسی میشود:
در منابع خوی، همواره جزء شهرهای مهم آذربایجان به حساب میآمده است. بر اساس منابع رسمی خوی در سال 1319ق/ 1280 ش دارای 20 هزار نفر جمعیت جزء ایالت آذربایجان بوده است. در سال 1325 محمدصفی خان گردآورنده کتب گرانقدر جغرافیایی، در حالی که جمعیت ارومیه را 30000 برآورد میکند، جمعیت خوی را 35000 میداند و آن را در وسط باغات سبز و خرم و دارای منسوجات پشمینه معرفی میکند. خوی در این زمان نیز جزء ایالت آذربایجان بوده است.
به لحاظ تقسیمات کشوری رفته رفته بر اهمیت و وسعت خوی در میان شهرستانهای آذربایجان افزوده شده است. حسین گل گلاب در سال 1310 ش موقعیت شهر خوی را بسیار مهم و یکی از نقاط تجارتی بین ترکیه و ایران میداند.
در سال 1311، خوی 20 هزار سکنه داشته که 12 هزار آن در خارج شهر سکنی داشتهاند. در همین سال ایالت آذربایجان به دو ایالت شرقی و غربی تقسیم شد و خوی جزء ایالت غربی قرار گرفت. این در حالی است که در آبان ماه سال 1316 دوباره این دو ایالت شرقی و غربی به استان شمال غرب تبدیل شد. با تصویب قانون 1316 تغییراتی در ساختار کشوری به وجود آمد که بر اساس آن ایران ابتدا به شش استان تقسیم شد و خوی به عنوان یکی از شهرستانها شامل بخشهای زیر شد: 1- خوی، قطور 2- چایباسار 3- چالدران، آواچیق، سکمنآباد 4- ماکو، بیجیک، قرهقویونلو، چایپاره پس از دو ماه به دلیل برخی نارساییهای این قانون تغییراتی دیگر در این ساختار داده شد و ایران به 10 استان تقسیم شد و خوی بر عنوان یک شهرستان مستقل در استان سوم و چهارم قرار گرفت که دارای بخشهای خوی، شاهپور، عرب، قراعینی و ماکو بود.
رزمآرا در سال 1320 منطقه خوی (شهرستان خوی) را جزء آذربایجان باختری معرفی میکند که دارای 120000 سکنه است (رضاییه در این زمان دارای 70000 جمعیت بوده است). شهرستان خوی در این زمان دارای بخشهای خوی، پلدشت، ماکو، شاهپور و سیهچشمه بود و شهر خوی به عنوان کلید آذربایجان باختری محسوب و دارای مهمترین و با اهمیتترین پایگاه نظامی بوده است.
در سال 1320 طبق تصویبنامه شمارة 113 بخشداری ماکو به فرمانداری تبدیل و از خوی جدا شد. در 1325 استان شرقی و غربی (سوم و چهارم)، طبق تصویبنامة شماره 765 به استان آذربایجان تبدیل شدند. پس از آن در سال 1329 از نظر ادارة ثبت احوال، خوی و شاهپور یک ناحیه به حساب آمدهاند که جمعاً دارای 14 دهستان و 371 قریه بودهاند. حسینعلی رزمآرا در سال 1330 در کتاب ده جلدی فرهنگ جغرافیایی ایران خوی را جزء استان سوم ذکر کرده که این امر ناشی از تلفیق دو استان سوم و چهارم در آن روزگار بوده است. در صورتی که خوی جزء استان چهارم (یا غربی) بوده. و با سه بخش و 17 دهستان و 399 آبادی جمعاً 155670 نفر جمعیت داشته است.
بر اساس اولین سرشماری عمومی کشوری خوی به همراه شاهپور در استان آذربایجانغربی و در مجموع دارای 47652 نفر جمعیت است.
در سال 1337 بر اساس تصویبنامه شماره 765 دو استان آذربایجانشرقی و آذربایجانغربی از هم دیگر جدا شدند و بدین ترتیب خوی در ساختار تقسیمات کشوری آذربایجانغربی قرار گرفت و یکی از شهرستانهای مهم این استان شد. روند تغییرات تقسیمات کشوری این شهرستان به طور کلی از این سال تا 1385به قرار زیر است:
همزمان با تفکیک دو استان، خوی دارای دو بخش به نام حومه و قرهضیاءالدین بود. اما در سرشماری 1345 از دو بخش چایپاره و بخش حومه یاد میشود. بعدها بخش حومه به بخش مرکزی تغییرنام یافت و همچنان هر دو بخش با دهستانهای چورس، حاجیلار، قرهضیاءالدین و نیز آلند، ایواوغلی، رهال، سکمنآباد، فیرورق، قطور و ولدیان قرار داشتند تا سالهای 1365 به تغییر جدی در ساختار تقسیمات کشوری خوی رخ نداد. در سال 1366، 12 دهستان در این شهرستان ایجاد شد.
تا سال 1374 در شهرستان خوی تغییر عمدهای به وقوع نپیوست. تنها در سال 1375 بخشی به نام ایواوغلی از ترکیب دهستانهای ولدیان و ایواوغلی در شهرستان ایجاد شد. از این پس تا سال 1385 بیشترین تغییرات در شهرستان رخ داد به گونهای که دو بخش دیگر به نامهای صفائیه و قطور از ترکیب دهستانهای الند و سکمنآباد/ زری و قطور شکل گرفت. بدین ترتیب در سال 1385 خوی دارای 5 بخش و 14 دهستان شد.
خوی در زمان سلجوقیان
دکتر محمدتقی امامی خوئی*
خوی از روزگاران دیرین به دلیل داشتن آب کافی، خاک حاصلخیز و مراتع سرسبز محل مناسبی برای زراعت و دامداری بوده است مورخان اسلامی قرنهای سوم و چهارم هجری از شهر خوی به صورت شهری آباد با محورهای استوار ، مرغزارهایی چون بهشت درختان میوه و محصولات فراوان یاد میکنند و عالمان زیادی از آنجا برخاستهاند.
ترقی و آبادانی اساسی خوی با حاکمیت سلجوقیان آغاز میشود به طوری که حمداله مستوفی از مورخان بزرگ عهد ایلخانان، خوی را یکی از تومانهای هشت گانه آذربایجان با هشتاد پارچه آبادی ذکر میکند این شهر در دوره سلجوقیان به دلیل قرار گرفتن در مسیــر راههای تجاری و داشتن ییلاقات مناسب در استقرار ترکان نقش یک پایگاه نظامی را بازی میکرد به طوری که خوی در این زمان توانایی مسلح نمودن ده هزار جنگجو را دارا بود. ایلخانان نیز توجه خاصی به شهر خوی داشتند به طوری که هلاکو بتخانه معروف خود را در شهر خوی بنا کرد. آرامش ایجاد شده، قرار گرفتن در مسیر راههای تجاری و برقراری ارتباطش با آناتولی زمینه پیشرفت و ترقی خوی را در اکثر زمینهها فراهم ساخت و باعث ظهور دانشمندان زیادی در این شهر گردید. پیشرفت اقتصادی شهرهای آناتولی در زمان سلجوقیان و ایلخانان و گشوده شدن فضای آزاد فکری باعث مهاجرت بسیاری از دانشمندان از اکثر نقاط ایران به خصوص خراسان، آذربایجان ، آناتولی گردید این مهاجرین با یافتن فضای مناسب. خدمات زیادی در زمینههای مختلف فرهنگی و هنری به دنیای آن روز عرضه نمودند. شهر خوی نیز یکی از شهرهای مطرح در این زمینه ها بود. افرادی نظیر عبدالمومن خویی از فارسی نویسان معروف قرن هفتم که کتابهای زیادی در زمینه انشاء و مالیه نگاری و وظایف صاحبان مشاغل را به رشته تحریر در آورده هم چنین مثنوی معروف گلشاه که تنها اثر به جای مانده از هنر مینیاتور دوران سلجوقیان میباشد به جهان هنر آن روز عرضه نمود که در این مینیاتور هنر ایرانی، چینی، هندی، آسیای مرکزی و ترکان به هم آمیخته شده است.
یا شیخ نصیرالدین محمود خویی عالم بزرگ شاگرد فخرالدین رازی اولین سازمان اصناف را در آناتولی پایه گذاری نمود. با حاکمیت سلجوقیان و ایلخانان در آناتولی باعث مهاجرت قبایل زیادی از ترکان و مغولان به این دیار گردید. این قبایل با وابستگی به رهبران مذهبی خود به نام بایاها که آداب و رسوم قبیلهای را با طریقت ساده با ترتیب دادن مراسم آزاد در ایلات دهات افراد قبایل را جذب طریقت خود می نمودند، بنابراین از این تاریخ به دلیل شرایط اجتماعی و سیاسی ایجاد شده در آناتولی ادبیات برگزیدهگان قوم از کلام و عرفان و شعر مردمی جدا گردید. حوادث اتفاق افتاده از میان رفتن اقتدار مرکزی و هرج و مرج ایجاد شده مردم را مجبور به روی آوری به شیوخ طریقتها نمود.
گسترش تصوف در آناتولی قرون سیزده و چهاردهم میلادی تأسیس مدارس تصوف و طریقتها باعث ظهور پیران طریقت در قلمروهای آذربایجان و آناتولی گردید.از شهر خوی نیز پیران بلند آوازهای نظیر ابدال موسی و گنیکلی بابا با درخشیدن در آناتولی با شرکت در جنگها در کنار حکام اولیه عثمانی در تصرف شهرها و هم چنین تربیت شاگردان با ارزش در تکوین فرهنگ آناتولی بسیار نقش ساز گردیدند.
حیران خانم دنبلی
مسعود عرفانیان *
دنبلیها در خوی نقش مؤثر و مفیدی داشتهاند به ویژه پس از ویرانی شهر خوی توسط سپاهیان عثمانی، احمدخان دنبلی در آبادانی و عمران این شهر نقش به سزایی داشته است.
از میان خاندان دنبلی، افزون بر حاکمانی که در دورههای مختلفی از تاریخ ایران بر خوی و اطراف آن حکم راندهاند، شعرا و نویسندگانی نیز برخاستهاند ، که از آن میان میتوان به عبدالرزاق دنبلی متخلص به «مفتون» - که جایگاه او و آثارش در ایران به خوبی روشن و شناخته شده است – و صاحب دنبلی، متخلص به «خاور» دختر شهبازخان و «حیران خانم دنبلی» اشاره نمود.
حیران دنبلی یکی از زنان این خاندان است که به سرودن شعر پرداخت و در حدود 4500 بیت شعر از او برجای مانده که به دو زبان فارسی و آذربایجانی سروده است. بخش قابل ملاحظهای از اشعار او به زبان فارسی است.
در پژوهشهای متأخر، پیرامون زندگی حیران و شعرا و داوریهای چندگانهای مشاهده میشود، به ویژه در مقایسة آنچه که درجمهوری آذربایجان دربارة او به چاپ رسیده، با مطالبی که در ایران به چاپ رسیده است به نتایج متفاوت میرسیم و دو دیدگاه جدا از یکدیگر را مشاهده مینمائیم.
دراین مقاله کوشش شده تا پیرامون این شاعر و شعر او آگاهیهایی منطبق بر واقعیات ارایه گردد و جایگاه راستین شعر و شخصیت او روشن شود.
موقعیت نظامی خوی در گستره تاریخ ایران
محمد بهمنی قاجار*
خوی یکی از مهمترین پایگاههای نظامی برای دفاع از ایران در طول تاریخ بوده است، در نزدیکی این شهر بود که نبرد سرنوشت ساز و حماسی چالداران در میان ایران و عثمانی رخ داد و البته این جنگ ، یگانه نبرد ایرانیان برای پاسداری از سرزمین خود در منطقه خوی نبود، بلکه از سدهها پیش از جنگ چالدران و پس از آن نیز تا روزگاری که ما در آن به سر میبریم، خوی اهمیت سرنوشت سازی در دفاع از ایران و مرزهای آن داشته است. در ایران باستان و به ویژه در دوران اشکانی و ساسانی، سرزمینی که امروز آن را خوی مینامیم، از ارزش نظامی به سزایی برخوردار بود، در این سرزمین یکی از مهمترین قلاع نظامی ایران یعنی قلعه (زینتا) قرار داشت، (دژ زینتا به دلیل آنکه در غرب ایالت آتروپاتن (آذربایجان) و در نزدیکی ارمنستان بود، در هنگامی که رومیها از طریق ارمنستان به ایران یورش میآوردند، اولین پادگان برای دفاع از ایران بود. در زمانی نیز که ایران در صدد اعمال حاکمیت بر ارمنستان بود، قلعه (زینتا) پایگاهی برای سپاهیان ایران جهت تدارک لشگرکشی به ارمنستان به شمار میرفت، رومیها در راستای جلوگیری از دخالت ایران در امور ارمنستان، مترصد تصرف «زینتا» بودند ،این آرزوی رومیها سرانجام در سال 297 میلادی و در عصر پادشاهی نرسی، هفتمین شاهنشاه ساسانی محقق گردید، رومیها در این سال به فرماندهی «دیوکلسین» امپراطور روم سپاه نرسی را شکست دادند و سپس معاهدهای را به ایران تحمیل کردند که بر این اساس (قلعه زینتا) به روم واگذار شد و ایران تعهد کرد که در امور ارمنستان دخالت ننماید، این شکست در عصر شاهنشاهی شاهپور دوم ساسانی (371-301 میلادی) جبران گردید و وی پس از تحمیل شکستهای سخت به ارتش روم، سرانجام در سال 363 رومیها را وادار به انعقاد معاهدهای کرد که به موجب آن به حاکمیت ایران بر (قلعه زینتا) اعتراف کردند. موقعیت برجسته نظامی خوی در دوره پس از اسلام و به ویژه از عصر صفوی به بعد قابل ملاحظه است. جدای از جنگ چالدران که در عصر (شاه اسماعیل صفوی) رخ داد در دوران سایر شاهان صفوی نیز خوی یکی از پایگاههای عمده نظامی برای دفاع از ایران به شمار میرفت، همچنین ایلات و عشایر خوی نیز نقش به سزایی در یاری رساندن به دولت صفوی در مقابله با عثمانی داشتند، در مورد نقش نظامی خوی و ایلات این خطه در نبردهای ایران وعثمانی در عصر صفوی، دو نمونه قابل اشاره است، در دوره پادشاهی شاه طهماسب صفوی984-930ق سلطان سلیمان پادشاه عثمانی بارها به ایران یورش آورد در یکی از این حملات و در سال 955 قمری سلطان سلیمان موفق شد تبریز را تصرف کند شاه طهماسب در واکنش به این اقدام سلطان عثمانی، شهر خوی را مقر سپاه خود قرار داد و از این شهر حملات پر دامنه شاه طهماسب به فرار سپاه عثمانی منجر گردید و نه تنها آذربایجان و قفقاز از قشون عثمانی خالی شد بلکه قلعه قارص نیز به تصرف سپاهیان ایران درآمد، در عصر شاه عباس صفوی نیز بار دیگر، خوی پایگاهی برای مبارزه با یکی از بزرگترین یورشهای عثمانیها گردید، در سال 1013 قمری یکی از فرماندهای عثمانی به نام چغاله زاده چغال اوغلی، با سپاه یکصدهزار نفری جهت مقابله با سیاست شاه عباس در مورد باز پس گیری آذربایجان و قفقاز به ایران لشگر کشید، شاه عباس در راستای رویارویی با سپاه چغالهزاده ماهها در خوی منتظر ماند تا آنکه با فرا رسیدن زمستان به تدارکات سپاه عثمانی تلفات گستردهای وارد آمد، این وضعیت به شاه ایران فرصت داد تا به نبردی تمام عیار با سپاه عثمانی، دست بزند. شاه عباس از ستاد نیروهای خود در خوی، لشگریانی را به جنگ چغاله زاده میفرستد و متعاقباً خود نیز به سپاهیان عثمانی یورش میبرد، سرانجام پیروزی بزرگی نصیب شاه عباس میگردد و یکی از درخشانترین فتوحات نظامی ایران در برابر عثمانی در این جنگها که در مناطق «سیس» و اطلوج رخ دادند به دست میآید. موقعیت نظامی کم نظیر خوی در عصر پس از صفوی نیز استقرار مییابد، به ویژه در دوران قاجاریه اهمیت نظامی خوی دو چندان میگردد، زیرا خوی در این عصر افزون بر همسایگی با عثمانی در جوار مرزهای امپراتوری تزاری نیز قرار داشت. از این رو دولت قاجار اهمیت زیادی برای موقعیت نظامی خوی قائل بود، محمدحسن خان قاجار، قلعه نظامی در خوی ایجاد کرد و عباس میرزا ولیعهد، این قلعه را بزرگ کرد و در اطراف آن دیوار و خاکریز خندق ساخت. در جنگ دوم ایران و روس، خوی و مردم آن نقش مهمی در پشتیبانی از عباس میرزا ایفاد کردند، پس از سقوط تبریز، عباس میرزا مقر سپاه خود را به خوی انتقال داد در سال 1343 قمری، در حالی که تقریباً سرتاسر آذربایجان در دست سپاهیان روس بود، رزمندگان خویی به طور یک پارچه در پشت سر عباس میرزا قرار گرفته و خوی را به کانون مقاومت در برابر قشون متجاوز روس تبدیل کردند، پس از جنگهای ایران و روس نیز موقعیت نظامی خوی مورد توجه دولت مرکزی بود، در عصر ناصرالدین شاه 1313- 1264 قمری ، دو فوج نظامی در خوی ایجاد گردیدند. فوج نهم خوی و فوج بهادر خوی، در سالهای پایانی پادشاهی ناصرالدین شاه ، فرماندهی فوج نهم خوی با عزیز الله میرزا سرتیپ اول و فرماندهی فوج بهادر با حیدرخان سرتپ دوم بود، در دوره پادشاهی ناصرالدین شاه، دو فوج خوی اهمیت به سزایی در حفظ امنیت در آذربایجان داشتند، تا آنجا که همین دو فوج در سرکوب شورش شیخ عیدا، کرد تأثیر به سزایی داشتند در مجموع بایستی گفت که در تمام ادوار تاریخ ایران، خوی و منطقهای که این شهر در آن قرار دارد از اهمیت نظامی به سزایی در حفظ تمامیت ارضی ایران برخوردار بوده است، و حتی میتوان گفت که در ازای صدها سال خطه مقدم دفاع از ایران به شمار میرفت.
اوضاع سیاسی ، اجتماعی شهر خوی
در سالهای 1342 تا 1357
دکتر نقی دادرسی*
مقاله حاضر به بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی شهر خوی که در شمال استان آذربایجان غربی قرار دارد و به لحاظ سیاسی یکی از شهر های تاثیر گذار در سطح منطقه و کشور است، می پردازد. افتخار آفرینی و تاثیرگذاری فوق العاده مردم این شهر در جریانهای مربوط به انقلاب مشروطه و سایر حوادث تاریخ معاصر کشورمان ، زمینه مناسبی را جهت بررسی وقایع و تحولات این شهر در دوران مربوط به نهضت امام خمینی(ره) و تحولات انقلاب اسلامی به وجود می آورد.
در مورد ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی شهرخوی در دهه 1340 باید گفت که این شهرستان در اوایل دهه چهل در حدود 120 الی 130 هزار نفر جمعیت داشته که قسمت زیادی از آن نیز روستانشینان بودند و اکثراً نیز به کار کشاورزی ودامداری اشتغال داشتند. تعداد افراد با سواد در این شهر به علت کمبود مدارس و امکانات آموزشی بسیار کم بود.
خوی در آن دوران به دارالمؤمنین مشهور بود و دارای روحانیون بسیار و حوزه علمیه مشهوری بود ومردم آن نسبت به مذهب علاقه بسیاری داشتند. بازار خوی که در سالهای 42 و 43 به دلیل وجود امنیت اقتصادی در آن دوره ، رونق زیادی کسب کرده بود، اکثراً از افراد مذهبی تشکیل شده و ارتباط شدیدی بین آنها و روحانیت شهر برقرار بود. روحانیت شهر خوی به دلیل جایگاهی که روحانیت در فقه شیعه واعتقادات مردم دارد و به دلیل روحیه مذهبی مردم شهر و همچنین به دلیل نقش مثبتی که روحانیون در دفاع از شهر و مقاومت در برابر مهاجمانی مثل اسماعیل آقا و جیلوها و… ایفا کردند ودر نهایت به دلیل وجود حوزه علمیه باسابقه در شهر، دارای جایگاه بسیار رفیعی در بین مردم بودند به طوری که در هر تحولی و در هر حرکتی مردم گوش به فرمان روحانیت بودند.
در سال 1342 و با اقدامات رژیم پهلوی در این سال، همه روحانیون با ارسال تلگرافی به قم، این اقدام رژیم را محکوم کردند. از جمله در شهر خوی پنج تن از روحانیون به نامهای ابوطالب فاضلی و شیخ جابر فاضلی و حبیب ا.. متولی و فلاح کوه کمره ای و سید جعفر مرقاتی با ارسال تلگرافی ، به محکوم کردن این جنایت رژیم پرداختند و حمایت خود را از حوزه علمیه قم اعلام کردند.
با ارسال تلگراف به قم ، ساواک شهر ، فوراً به دستگیری آن پنج روحانی می پردازد. البته دستگیری این روحانیون باعث به وجود آمدن اعتراضاتی در شهر شد.
یکی از اولین عوامل انتقال عقاید انقلابی به شهر خوی ، جابجایی وانتقال میرمحمدعلی ناصحی از تهران به خوی بود. وی دراین شهر با همکاری شهید کوچری اقدام به تشکیل جلساتی برای تبلیغ وگسترش افکار انقلابی در شهر خوی کردند.
جلسات مخفیانه ای که از سال 46 در شهرخوی برگزارشد با گذشت زمان و تبلیغ عقاید امام توسط نیروهای انقلابی، روز به روز گسترده تر می شد. افراد دیگری مثل غضنفری، صادق قدکچی، صالحیان، حقرمددی ، محمداژدری، حدیدی ، ابراهیم شادرخ ، وفایی وشهیدان محمدفتحعلیزاده و رحیم غروبی و علی حاج حسینلو نیز جزو این گروه شدند.
درسال 56 چند اتفاق مهم به حرکت انقلابیون سرعت بیشتری بخشید. یکی از این اقدامات این بود که در محرم آن سال انقلابیون که با کمک شیخ فاضلی ، مسجد حاجی بابا را در اختیارخود گرفته بودند. این بار نیز با کمک این روحانی بزرگ شهر دست به اقدام جدیدی زده و علمای انقلابی از جمله حجازی فر، هنرور ، وفایی و محمدی را با معرفی و اجازه حاج آقا فاضلی برای سخنرانی به مسجد حاجی بابا می آوردند. سخنرانی این علمای انقلابی در یکی از مساجد بزرگ شهر باعث شکل گیری موجی از احساسات انقلابی در شهر شده و بر همبستگی نیروهای انقلابی افزود .
در واقع بعد از جریان 19 دی بود که اقدامات عملی در شهر خوی نیز شروع شد. نیرو های انقلابی شهر به اقداماتی مانند سخنرانی در مساجد و محکوم کردن سرکوبی این اعتراضات و پخش اعلامیه های مربوط به این قیام در بین مردم شهر، دست زدند. در چهلم شهدای قم که به حادثه 29 بهمن تبریز منجر شد مراسمی در مسجد حاج بابا برگزار گردید که در آن عده زیادی از مردم شرکت و یاد شهدای قم را گرامی داشتند.
اما تحرکات اساسی در این شهر از شهریور ماه 57 شروع شد. از این ماه به بعد شاهد تظاهراتها و فعالیتهای انقلابیون و دستگیری آنها توسط مامورین ساواک هستیم.
فرهنگیان شهر خوی فعال ترین نیروها در زمینه انقلاب را تشکیل می دادند. آنها با ترتیب دادن چندین راه پیمایی و پخش اعلامیه و اطلاع رسانی به مردم، مهمترین نقش را در بیداری مردم منطقه ایفا کردند.مردم این شهر در اکثر تظاهرات خود به برخی از مراکز اداری و فرهنگی شهر که نماد فساد و غربگرایی و نماد قدرت مطلقه شاه بودند هجوم برده و اقدام به آتش زدن آن اماکن می کردند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، نیروهای انقلابی برای اینکه سنگر را به غیر انقلابیون واگذار نکنند اقدام به تشکیل نهادهای انقلابی در شهر کردند. یکی از این نهادهای انقلابی که در اوایل انقلاب نقش بسیار مهمی درحفظ و تثبیت انقلاب ایفا نمود؛ کمیته انقلاب اسلامی بود که توسط افراد انقلابی درشهرهای مختلف تشکیل شد. در شهرخوی نیز این کمیته تشکیل شد و اداره شهر را به دست گرفت.
چشمه – دریای چیچست (اورمیه) و اسطورههای
مربوط به آن
دکتر ژاله آموزگار*
آب در فرهنگ کهن ایران از اهمیت خاصی برخوردار است و دریاها و رودها و چشمهها و ... که منبع آب به شمار میآیند. محور اصلی اغلب داستانهای اساطیری ایران هستند.
از میان دریاهای بزرگ و کوچک ، چشمه – دریاها و چشمه سارها و رودها که در داستان آفرینش (اساطیری ایران) به دنبال یورش اهریمن به جهان، با پایمردی بیشتر، این دیاران به وجود آمدهاند، چشمه – دریای چیچست از اهمیت ویژهای برخوردار است و با نوعی قداست همراه.
نام این دریاچه به کرات در متون اوستایی و پهلوی ذکر شده و چنین توصیف گردیده است:
دریاچهای است: ژرف، گسترده، نمکین آب، بیتازش ، که در آن حیاتی نیست . در جوارش آتشکدة آذر گشسب قرار دارد که کیخسرو در کنار آن بتکدهها را ویران میکند و افراسیاب دشمن ایرانیان را از میان بر میدارد.
این دریاچه را با دریاچه اورمیه یکسان شمردهاند.
ماجرای رزاقیات؛ مفتون دنبلی
ابوالفضل مرادی*
این پژوهش بنا بر بررسی نسخۀ خطی رزاقیات، مجموعۀ سروده های میرزا عبدالرزاق بیگ دنبلی خویی فرزند میرزا نجفقلی خان بیگلر بیگی تبریز متخلص به مفتون و وجود اشتراکات بسیار با اشعار موجود در دیوان قائم مقام به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا اشعار موجود در دیوان قائم مقام متعلق به اوست یا عبدالرزاق دنبلی در ادامه به اثبات می رسد که حداقل مقداری از اشعار دیوان قائم مقام، متعلق به او نیست؛ بلکه از سروده های مفتون دنبلی است که به نام قائم مقام فراهانی ضبط شده است .
فرش خوی
سیدعزیز جعفرزادة چهراقی*
به گواهی تاریخ، هنر و صنعت قالی بافی در خوی بیش از یک هزار سال قدمت دارد آنچه سبب گردید تا نگارنده حقیر به این مقوله بپردازد مظلومیت فرش خوی در طول تاریخ فرش ایران و جایگاه امروزی آن در تجارت جهانی است به طوری که حتی تا یک دهه گذشته بسیاری ازکارشناسان فرش ایران قدمت فرش خوی را کمتر از هشتاد ســال میدانستند چرا که شهرت فرش تبریز و مرکزیت آن باعث گردیده بود که تمام دستبافتههای هنرمندان خویی به نام فرش تبریز در بازارهای داخلی و خارجی خرید و فروش گردد.
دکتر زکی محمدحسن نویسنده تاریخ صنایع ایران در دوره بعد از اسلام در این باره چنین مینویسد:
ممکن است مرکز بافندگی قالی یا قالیچه شهری کوچک باشد که به واسطه سهولت رفت و آمد زیادی مواد اولیه و خوبی آب و هوا برای این کار انتخاب شده در صورتی که طرح و نقشهی قالی را در پایتخت با یکی از شهرهای بزرگ تهیه میکردند نه در مرکز بافندگی و بدیهی است که معروفیت پایتخت یا شهری که نقشه را تهیه میکند به مراتب بیشتر از دیه یا شهری است که قالی در آن بافته شده و فقط سفارشهای مراکز فنی مهم را انجام داده است.
خوی و مناطق اطراف آن در طول بیش از یکهزار سال گذشته یکی از بزرگترین و مهمترین قطبهای تولید مواد اولیهی فرش (پشم و پنبه و ابریشم) و به تبع آن فرشهای نفیس بوده است. اما به خاطر تشابه زیاد طرح و شکل و رنگ قالیهای بافته شده در خوی با انواع قالیهای بافته شده در تبریز و مرکزیت و معروفیت طرح و نقشه و فرش تبریز در بازارهای داخلی و خارجی باعث میشده که فرش خوی به نام فرش تبریز عرضه شود و شاید تجار خویی نیز از این جریان استقبال میکردند چرا که در این صورت کالای آنها به قیمتی بالاتر به فــروش میرفته و یا حداقل سریعتر فروخته میشده است.
آری هزاران هزار تخته قالی و قالیچه و پلاس در طول بیش از هزار سال گذشته در این شهر بافته شده ولی اثری از نام و نشان آن در تاریخ فرش ایران باقی نمانده و اگر هم رد پایی پیدا شده آن قدر کمرنگ و اندک است که باعث تعجب و تأسف هر محققی شده است.
قدیمی ترین کتابی که در آن نامی از فرش خوی یافت گردیده، کتاب «حدود العالم» است. این کتاب در سال 372 هجری قمری (حدود 1050 سال پیش) به رشته تحریر در آمده است. در این کتاب درباره فرش خوی میخوانیم.
«خوی شهری است خرم و با نعمت و مردم خواسته و بازرگانان بسیار که از این شهر زیلو و قالی و قالیچه و شلوار بند و چوب بسیار خیزد».
از این نوشته چنین بر میآید که 1050 سال پیش خوی شهری آباد و خرم بوده و مهمترین تولیدات آن را قالی و قالیچه و سایر بافتنیها تشکیل میداده است. همچنین از جمله کوتاه «بسیار خیزد» چنین استنباط میشود که صنعت قالی بافی در این دوره (قرن چهارم هجری) در شهر خوی رونق فراوان داشته تا حدی که بدان شهر بوده است.
شاید یکی از مهمترین دلایل ماندگار نشدن نام فرش خوی در تاریخ فرش ایران نا آرامیها و جنگ و گریزها و غارتهای پی در پی این شهر در طول تاریخ گذشته باشد.
فرش که کالایی حجیم و آسیب پذیر است در جریان جنگ و گریزها و غارتهای مکرر این شهر در طول تاریخ یا از بین رفته و یا به صورت غنایم جنگی به دست فاتحین افتاده است. که امروز تعدادی از این فرشهای به غارت رفته در گنجینهها و موزههای کشورهای غربی نگهداری میشود.
در این مقاله کوشش شده تا پیرامون این هنر، آگاهیهایی منطبق بر واقعیات ارایه گردد و جایگاه حقیقی فرش خوی روشن گردد.
جغرافیای شهرستان خوی
ابراهیم محمدلو*
برای بازشناسی تاریخ یک سرزمین به نظر میرسد شناخت جغرافیایی و محل استقرار اقلیم آن به عنوان یک ضرورت مورد توجه صاحب نظران قرار میگیرد. از همین رو این مقاله ضمن بیــــان ویژگیهای جغرافیای شهرستان خوی قابلیتها و توانمندیها توسعه آن را که در طول تاریخ به عنوان یک زیر ساخت در توسعه شهرستان خوی نقش آفرینی کردهاند معرفی مینماید.
الف) جغرافیای طبیعی:
شهرستان خوی به لحاظ طبیعت زیبا در متون باستان به دارالصفا معروف است. همچنین این دیار به لحاظ قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم سابقه تاریخی دارد.
شهرستان خوی 4616 کیلومتر مساحت دارد که از این حیث 3/12 درصد سهم استانی را به خود اختصاص داده است. قبل از جدا شدن شهرستان چایپاره در 14/12/1387 خوی با 5561 کیلومتر مربع 8/14 درصد سهم استانی را به خود اختصاص داده بود.
این شهرستان از شمال به شهرستانهای چایپاره و چالدران از جنوب به شهرستان سلماس از شرق به شهرستان مرند (استان آذربایجان شرقی) و از غرب با کشور ترکیه مرز مشترک دارد.
ب) تقسیمات کشوری:
این شهرستان در مرداد ماه 1387 با مصوبه هیأت دولت به معاونت استانداری و فرمانداری ویژه ارتقای سطح سیاسی داده است.
چهار بخش مرکزی، ایواوغلی، قطور و صفائیه شامل 5 شهر : خوی، ایواوغلی ، فیرورق ، قطور، دیزجدیز اجزای تشکیل دهنده این شهرستان است. که دو شهر اخیر در سال 1387 از روستا به شهر ارتقا پیدا کردهاند. همچنین شهرستان خوی 11 دهستان و 222 روستا دارد.
براساس سرشماری 1385 جمعیت این شهرستان 327482 نفر از این تعداد 193213 نفر جمعیت شهری و 134269 نفر میباشد که جمعیت روستایی است. سهم جمعیت شهرستان از کل جمعیت استان 4/11 درصد است.
نرخ رشد جمعیت شهرستان 1/1 درصد و نرخ بیکاری شهرستان 3/8 درصد میباشد.
الف ) کشاورزی
1- مقام اول کشور در تولید عسل
2- مقام اول کشور در تولید تخم آفتابگردان و کدوی آجیلی.
3- مقام اول استان درتولید پنیر، گوشت قرمز و تخم مرغ.
4- رتبه اول استانی در صادرات تولیدات طیور به دیگـر شهرستانها و استانها.
5- منابع غنی آبهای سطحی: رودخانههای الند، غازان قطور و آغ چای .
6- اقلیم مناسب.
7- داشتن بالاترین سهم اراضی کشت استان.
ب) صنعت و معدن
1- وجود نیروگاه سیکل ترکیبی خوی
2- کارخانه نساجی خوی
3- کارخانه در حال اتمام سیمان آذر آبادگان
4- تعداد 34 معدن فعال تا پایان سال 1385 (رتبه سوم استانی)
ج) فرهنگی
1- مساجد تاریخی : مطلب خان، سیدالشهدا، ملاحسن دانش آغلیان، حجتیه ، امامزاده سید یعقوب .
2- آثار باستانی: کلیساهای سورپ سرکیس مهلذان ، فنایی – خانههای قدیمی : یوسفی، کبیری دروازه سنگی، پل خاتون، بازار قدیمی، ساختمان شهرداری، مقبره صخرهای جیر، مدرسه حکیمه.
3- مقبره شمس تبریزی به عنوان خاستگاه عرفان اسلامی.
4- مدرسه علمیه نمازی.
د) حمل و نقل
1- فرودگاه خوی
2- محور ریلی قره تپه –قطور
3- جادههای اصلی خوی – سلماس، خوی – ایواوغلی، خوی –ماکو، جلفا ، خوی – مرند
4- جاه خوی – چالدران
هـ ) آموزش عالی
1- تعداد دانشجو بالغ بر 12 هزار نفر
2- مراکز آموزش عالی (10 واحد)
الف. دانشگاه آزاد اسلامی
ب . دانشگاه پیام نور خوی ، فیرورق
ج. آموزشکده فنی مهندسی خوی
د. دانشکده پرستاری
هـ. آموزشکده فنی و حرفهای دخترانه
و. دانشکده علوم قرآنی
ز. مرکز تربیت معلم شهید مطهری
ح. آموزشکده سما
ط. دو واحد مرکز آموزش عالی غیر دولتی – غیر انتفاعی
برنامه
همایش ملی
«بازشناسی تاریخ شهرهای ایران»
خوی
30 اردیبهشت 1388
سخنران | موضوع سخنرانی | ساعت |
تلاوت آیاتی از قرآن کریم | ـــــ | 05/9- 9 |
دکتر حسین احمدی استاد دانشگاه و دبیر همایش | گزارشی از شکل گیری همایش | 15/9-05/9 |
| جلسه اول | 10-15/9 |
آقای بهروز نصیری پژوهشگر ارشد تاریخ خوی | رئیس جلسه | |
دکتر محمدقلی دقیقی پژوهشگر ارشد تاریخ | تاریخچه ضرب سکه در خوی | 30/9-15/9 |
دکتر حسین احمدی استاد دانشگاه | خسارات وارده به خوی از جانب دول خارجی در جنگ اول جهانی | 45/9-30/9 |
آقای فیروز منصوری پژوهشگر ارشد تاریخ آذربایجان | خوی در نگرش و نگارش جهانگردان دوره قاجار | 10-45/9 |
آقای رحیم نیکبخت پژوهشگر ارشد تاریخ معاصر ایران | برگه هایی از تاریخ خوی | 15/10-10 |
پرسش و پاسخ | ــــ | 25/10-15/10 |
پذیرایی | 45/10-25/10 | |
جلسه دوم | 12-45/10 | |
دکتر احمد ساعی استاد دانشگاه | رئیس جلسه | |
حجتالاسلام والمسلمین سیدرضی شکوری پژوهشگر ارشد مسائل مذهبی | تاریخ حوزه های علمیه خوی | 11-45/10 |
دکتر رحیم قربانی پژوهشگر ارشد ادبیات | زندگینامه شمس تبریزی | 15/11-11 |
خانم زهرا عاشرزاده پژوهشگر ارشد تاریخ | تاریخ آموزش و پرورش نوین خوی | 30/11-15/11 |
حجت الاسلام والمسلمین علی صدرایی خویی پژوهشگر ارشد تاریخ | شیخ الاسلام خویی؛ سفیر فتحعلی شاه قاجار | 45/11-30/11 |
آقای فریدون دهقانی پژوهشگر ادبیات فارسی | خوی در آثار شاعران | 12-45/11 |
پرسش و پاسخ |
| 20/12-12 |
نماز و ناهار | 14-20/12 | |
تقدیر از فرهیختگان خوی |
| 16-14 |
تاریخچة ضرب سکه در خوی
دکتر محمدقلی دقیقی*
سکه به عنوان سندی گویا از ابزار مهم کار محققین موضوعات تاریخی و پژوهشگران تاریخ اقتصادی دول و ملل مختلف به شمـــار میرود و در سرزمین ما پیشینة کهنی دارد.
نخستین دارالضربهای آذربایجان در دورة اسلامی در شهرهای اردبیل و مراغه به وجود آمد و شهرهای تبریز، اهر، خوی، ارومیه و سلماس در ادوار بعدی دارای ضرابخانه شده و به ضرت سکه پرداختند.
منابع و مأخذ سکه شناسی و مسکوکات از ضرابخانه خوی از دورة ایلخانیان، جلایریان، تیموریان، قراقونیلوها، صفویه، افشاریه ، زندیه و قاجاریه سخن گفته و به معرفی سکههای چندی از ضرب خوی مبادرت نمودهاند.
مضافاً طوری که میدانیم از دورة صفویه به بعد برخی از شهرهای مهم کشور دارای لقب و عنوانی شدهاند مانند خوی (دارالصفا) ، تبریز (دارالسلطنه)، اردبیل (دارالارشاد) ، ارومی یا ارومیه (درالنشاط) که این عنوان بعضاً بر روی سکههای این شهرها نقش بسته است.
در این مقاله شرح اجمالی نمونههایی از سکههای ضرب خوی در دورههای مختلف تاریخی بیان شده است.
خسارات وارده از طرف دول خارجی به خوی در جنگ اول جهانی
(بر اساس اسناد وزارت خارجه ایران)
دکتر حسین احمدی*
با وجود اعلام بی طرفی ایران درجنگ اول جهانی، روسها، عثمانیها و انگلیسیها وارد ایران شدند و خسارات مادی و معنوی بسیاری به کشورتحمیل کردند. پس از خروج قوای مهاجم خارجی دولت ایران در صدد برآمد تا با جمع آوری اطلاعات خسارات وارده از سوی دول خارجی به ایران ، آنها را از طریق مأموران اعزامی خود به اطلاع نمایندگان دیگر کشورهای جهان در کنفرانس ورسای در فرانسه برساند تا ضمن اثبات حقایق تجاوز دول خارجی به ایران، بخشی از خسارات را دریافت کند.
دولت ایران نظامنامهای را در خصوص چگونگی حساب خسارات وارده به مأمورین محلی ابلاغ کرد. به موجب این تعلیمات در هر شهر باید کمیسیونهای محلی با حضور جمعی از مسئولین و اشخاص فرهیخته تشکیل شود تا پس از بررسی دقیق خسارت وارده از سوی دول متخاصم آن را صورت جلسه کرده و به مرکز بفرستند. مطابق اسناد وزارت خارجه ایران خوی در هنگام جنگ اول جهانی 95 تا 100 هزار نفر جمعیت داشت که 500 نفر آنان توسط روسها و 1500 نفر به وسیله عثمانیها به قتل رسیدند. تلفات جانی مردم خوی به واسطه شیوع امراض مسریه از سوی روسها 4000 نفر و از سوی عثمانیها 10000 نفر بوده است.
خسارات مالی وارده از سوی روسها به خوی و اطراف آن 15 میلیون تومان و از سوی عثمانیها 5/1 میلیون تومان بوده است.
در این مقاله با استفاده از اسناد وزارت خارجه ج.ا.ا به بررسی دقیق میران خسارات وارده به خوی اشاره خواهد شد.
برگهایی از تاریخ خوی
رحیم نیکبخت میرکوهی*
آذربایجان در تاریخ و فرهنگ و هویت ایرانی نقش و جایگاه بسیار مهمی داشته و دارد در این خطه از ایران عزیز کانونهای فرهنگی و ادبی در شهرهایی چون تبریز، اردبیل، خوی، مرند، سراب... دایر بود. و زادگاه صدها عالم و شاعر و ادیب ایرانی است. در این میان، شهر باصفای خوی با لقب دارالصفا از کانونهای مهم فرهنگی و علمی به شمار میرود. در تحولات تاریخی و سیاسی سرنوشتساز ایران آذربایجان و به تبع آن خوی فراز و فرود فراوانی داشته است از جمله این تحولات اشغال ایران توسط قوای متفقین بعد از شهریور 1320 و حضور نیروهای اشغالگر ارتش سرخ در آذربایجان میباشد. در این بحران که تا آذر ماه 1325 شمسی ادامه داشت تمامیت و استقلال ایران در معرض خطر قرار گرفت و اگر غیرت و تعصب مذهبی مردم غیور آذربایجان نبود رفیق استالین به راحتی حاضر به بیرون رفتن از ایران نبود.
اسناد این مجموعه ابعاد و زوایای ناگفته تحولات تاریخی خوی را روایت میکند. که از آرشیوهای معتبر گردآوری گردیده است.با وجود اهمیت غیر قابل انکار اسناد نبایستی از خاطرات شفاهی در توضیح و تشریح حوادث تاریخی غافلاند. از این رو در تکمیل مستندات تاریخی ارایهشده در اسناد؛ خاطرات شفاهی دو تن از شاهدان عینی حوادث تاریخی خوی جناب آقای غلامحسین مولاییکه در هفتهنامه وزین اوَرین خوی منتشر گردیده بود وهمچنین خاطرات مرحوم ابوالقاسم مُجتهدیکه از رجال نیکنام دادگستری ایران ضمیمه گردیده است.علاوه برموارد فوق سه گزارش دلخراش ازخوی در ادامه درج گردیده است .
امید است انتشار این مجموعه بتواند در تبین و تدوین زوایای ناگفته حوادث تاریخی به ویژه حوادث شوم و خونینی که توسط مزدوران ارتش سرخ شوروی در آذربایجان به وقوع پیوست به کار محققان و پژوهشگران آید.
خوی در نگرش و نگارش جهانگردان دوره قاجار
فیروز منصوری*
بیشک یکی از منابع مهم شناخت و بررسی اوضاع و احوال سیاسی – اجتماعی شهرهای ایران، سفرنامهها هستند. این مقاله با استفاده از برخی سفرنامههای نگارش یافته به زبان انگلیسی که مقدور و مورد مطالعه نگارنده بوده ترجمه و ترتیب یافته است. سیاحانی که نوشتههای آنان در مقاله مورد استفاده بوده است عبارتند از:
جوناس هنوی (1724 م)، جیمز موریه (1809 م و 1810م) ، روبرت کرپورتر (1818م)، جیمز بیلی فریزر (1822م) ، ج . هـ . ستاکلر (1831 م)، الی اسمیت – هـ.ج. او. وایت(1832م)، کلنل استوارت (1835م)، روبرت .مکدونالد (1836م)، ژوستین پرکینز (1840م) ، مورتیس واگنر (1843م)، ویلیام کنت لافتوس (1854) ، جیمز باست(1871م)، چارلز استوارت (1881م)، ادوین لرد ویگس (1892 م)، کلایو بیگم (1895 م)، اس. جی . ویلسون (1896م) ، مورگان فیلیپ پرایس (1912م) ، جرالد ریت بینجر (1930 م) ، رستم خارگات (1931م) .
پایان بخش مقاله نیز بررسی و بازشناسی چند مورد از تاریخ خوی (دوره قاجار) با توجه به مندرجات سفرنامههای انگلیسی است.
حوزه های علمیه خوی در رهگذر تاریخ
حجتالاسلام والمسلمین سیدرضی شکوری*
بر اساس مستندات کتب تاریخی و تراجم ، خوی در قرن چهارم از مراکز مهم علمی در منطقه بوده و دانشجویان علوم شهرهای همجوار و سایر مناطق داخل کشور و حتی برخی از کشورهای همسایه را به خود جلب می کرده و از حـــوزه علمیه ای به نام حوزة الفرج نام برده شده است و در این زمینه منابع متعددی، موضوعات مهمی را در ارتباط با تاریخ فرهنگی خوی مطــرح کردهاند .
خوی به دلایل مختلف در طول تاریخ خود بارها مورد تهاجم و تاخت و تاز کشورهای همسایه و سایر متجاوزین قرار گرفته است از قبیل: لشکرکشی های متعدد ارمنستان ، حمله ویرانگر مغول ، حمـــــــلات عثمانی ها ، حمله روسها و حمله آسوریها و جیلوها از جمله زمینه ها و انگیزه های این حملات تمدن علمی، فرهنگی و اقتصادی شهر و شیعه اهل بیت (ع) بودن مردمان آن، موقعیت جغرافیایی و مرزی بودن منطقه می باشد در اکثر این حملات مردم با هدایت و رهبری علمای شهر به مقاومت می پرداختند و در موارد مختلفی با پیروزیهایی چشمگیر مواجه می شدند.
به عنوان نمونه در سال 1297 سپاه هشت هزار نفری آندرانیک از طریق قفقاز به خوی حمله کردند این ایام مصادف با ماه رمضان بوده بنابراین مجتهد وقت آیت الله شیخ فضل الله خویی معروف بــــه حجت الاسلام ، فتوا به افطار روزه رمضان را صادر می کند تا مردم بتوانند به جنگ و دفاع از شهر بپردازند و یک شورای جنگی تشکیل می دهد که خودش نیزعضو همان شورا بوده و به صورت مستقیم جنگ را فرماندهی می کرده و در نهایت بر دشمن پیروز می شوند.
بیشترین رونق حوزه های علمیه خوی که در آذربایجان تقریباً منحصر به فرد بوده در قرن دهم و یازدهم و عصر حاکمیّت صفویه بر ایران بوده است .
در این عصر خوی دارای چهار حوزه علمیّه دایر و پر رونق به ترتیب زیر بوده است :
1- حوزه علمیه نمازی :
این حوزه در حدود سال 1200ق توسط حاج محمد داماد شیخ محمد نمازی تأسیس گردید و در کنار آن مسجدی ( مسجد شیخ ) برای اقامه نماز جماعت مدیر حوزه تأسیس شد.
2- حوزه علمیه حاج آقا حسین امام جمعه :
در جنب بازار خوی به طرف خیابان تبریز ساخته شده بودو در کنار آن مسجد ملاحسن تأسیس گردید.
3- حوزه علمیه شفیعیه :
توسط مرحوم حاج محمد شفیع اصفهانی به ضمیمه یک مسجد
( مسجد شفیعیه ) تأسیس گردید.
بر اساس نوشته مرحوم فاضلی ، مدیریت این حوزه به عهده مرحوم میراز حسین حسنی بود که از علمای نجف دیده خوی و جد اُمّی مرحوم سید جواد خامنه ای مقیم مشهد ( پدر بزرگوار مقام معظم رهبری مدظله ) بوده است.
4- حوزه علمیه خان :
توسط مرحوم حسینقلی خان دنبلی به ضمیمه مسجد بــــــــزرگ ( مسجد خان ) ساخته شده بود
چند مطلب در ارتباط با رشد و توسعه و مدیریت این حوزه ها قابل توجه و دقت است:
الف : نوع علمایی که این حوزه ها را مدیریت و یا تدریس می کردند از برجسته ترین علمای حوزه علمیه نجف بودند از شاگردان شیخ جعفر کاشف الغطاء ، سید مهدی بحر العلوم، شیخ یوسف بحرانی، شیخ محمد حسن صاحب جواهر ، شیخ هادی تهرانی و سایر مراجع بزرگ و صاحب نام حوزه علمیه نجف بودند.
ب : بطوریکه اشاره گردید در کنار همه این حوزه ها یک مسجدی برای اقامه نمازجماعت طلاب و مدیریت حوزه ساخته شده است مثلاً کنار حوزه نمازی مسجد شیخ ، کنار حوزه ملا حسن مسجد ملا حسن ، کنار حوزه شفیعیه مسجد شفیعیه ، کنار حوزه خان مسجد خان لازم به یادآوری است که مساجد مذکور هم اکنون دایر می باشند .
ج : غیر از حوزه های نامبرده شده در تعدادی از مساجد قدیمی شهر در جنب ساختمان مسجد حجره هایی برای سکونت و مباحثه های علمی طلاّب ساخته شده بود.
که ازآن جمله است : مسجد حاج بابا ، مسجدخان و مسجد سنگ (معروف به داش آغلیان) لازم به یادآوری است تمامی حوزه های مذکور و حجرات جنب مساجد به جز حوزه علمیه نمازی در عصر قاجاریه و پهلوی ها از میان رفته و زمینهای مربوطه غصب شدند و ساختمان حوزه نمازی که در حال تخریب بود ابتدای پیروزی انقلاب با عنایت ویژه رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) به شهرستان خوی و با کمک مالی آن بزرگوار تجدید بنا گردید.
اکنون حدود 150 نفر طلبه تا پایه در آن حوزه اشتغال به تحصیل دارند ولی با توجه به استقبال گرم جوانان متعهد و انقلابی خویی و عدم کفاف حوزه نمازی اینجانب اقدام به خرید زمینی حدود دوازده هزار مترمربع کرده و عملیّات ساختمانی یک حوزه علمیّه نسبتاً بزرگ در سه طبقه که گنجایش متجاوز از 400 نفر طلبه را خواهد داشت در حال اجرا میباشد و ساختمان یک حوزه علمیه برای خواهران در جنب مصلی تأسیس شده که در حال تکمیل می باشد و گنجایش حدود 300 نفر طلبه خواهر خواهد داشت.
البته حدود چهار سال است که حوزه علمیه خواهران در خوی دایر شده و یکصد نفر طلبه و استاد مشغول به تعلیم و تعلم می باشند.
آثار عملی وجود حوزه ها در شهرستان خوی:
وجود حوزه علمیه در ادوار مختلف تاریخی در شهرستان خوی دارای ثمرات و برکات بی شماری بوده و برخی از آن آثار هنوز نیز ادامه و استمرار دارد که بعنوان نمونه مواردی را اشاره می کنیم :
الف : مردم خوی با ویژگیهای ایمان ، تعهد ، ایثارگری و سلحشوری در میان مردم منطقه معروف هستند و از شهرستان خوی به عنوان دار المؤمنین یاد می شود . همه اینها از برکات حوزه های علمیه بوده است.
ب : حوزه نمازی دارای یک گنجینه بزرگ و تاریخی به نام کتب خطی 1100 جلدی می باشد که بسیاری از آنها از آثار علماء و دانشمندان خود شهرستان خوی می باشد که در صورت چاپ شدن و عرضه به بازار تازه جایگاه این شهر و موقعیت علمی و فرهنگی آن شناخته خواهد شد
ج : برخاستن صدها دانشمند در رشته های مختلف علوم از حوزه های علمیه که متأسفانه نوعاً به صورت غریبانه و گمنام خدمت کرده و از دنیا رفته اند که در صورت معرفی آنان به ویژه کتابهایی که در موضوعات علمی نوشته اند بخش مهمی از سوابق علمی خوی از این طریق روشن خواهد شد. به عنوان نمونه از تعدادی از این شخصیتها نام می بریم :
1- شیخ علی خوئی شاگرد شیخ انصاری صاحب تألیفات
2- شیخ مجید سیوانی مجتهد مسلّم
3- شیخ علی خاکمردانی صاحب تألیفات متعدد علمی
4- حاج میراز ابراهیم دنبلی خویی شهید مشروطه
5- حاج میرزا حسن زنوزی صاحب تألیفات
6- شیخ عبد النبی طسوجی صاحب تألیفات
7- علامه میرزا حبیب الله خوئی صاحب تألیفات
8- حاج شیخ قاسم مهاجر صاحب تألیفات
د : وجود مساجد و حسینیه های متعدد در خوی و حومه که نوعاً در طول تاریخ دایر بوده و هست به طوریکه از برخی جهانگردان و سیاستمدارانی که وارد خوی شده اند جلب توجه کرده است و در عصر صفویه سالیان متمادی نمازجمعه در خوی دایر بوده است.
و : یکی از ویژگیهای منحصر به فرد شهرستان خوی در منطقه وجود خاندانهای علمی می باشد که در طول تاریخ در این شهر خدمات فرهنگی ارائه داده اند و بعضی از خاندانها ادامه و استمرار دارد.
هـ : شهرستان خوی مملو از القاب و فامیلهای متنوع می باشد از قبیل:
طسوجی ، تهرانی ، اصفهانی ، گیلانی ، تبریزی ، شیرازی ، زنوزی ، مهاجری ،مرندی ، مشهدی و ...
و نوع این فامیلها در اثر مهاجرت مردمان شهرهای مختلف به شهرستان خوی جهت فراگیری علم و دانش بوده که در نهایت در این شهر ماندگار شده اند .
زندگینامه شمس تبریزی
دکتر رحیم قربانی *
آرامگاه مولانا در قونیه با سیر خط امتداد زادگاهش در بلخ و وجود منار شمس تبرزی در خوی بطور طبیعی و منطقی خط امتداد خاص را بعنوان زادگاه شمس و منزلگاه و آرامگاه شمس در همسایگی آرمگاه صاحب دیوان شمس در قونیه تداعی اذهان مینماید.
زادگاه آن عارف بزرگ معین و از پسوند نامش نیز میتوان مدد گرفت و آن در شرق قونیه و خوی و تبریز میباشد. و منزلگاه آن در قونیه در همانجایی که مولانا از وجود شمس نورانی تر شد و از منار شمس که دست ساز بزرگی چون شاه اسماعیل صفوی است میتوان به یقین به مزار شمس قرینه ذهنی جست. و با استناد به مستندات فاخر تاریخی که به همت استاد ریاحی مدون شده است و کاوشهای باستان شناسی در محل با چندین تراشه و منتج به کشف آثاری ارزشمند و قبور به هم فشرده که موید وجود محلی متبرک و بارگاهی گران از نظر باستان شناسی است پی برد.
و با بهره گیری از تئوریهای خاص تحول «تحلیل و اندیشیدن – و دیدن و انگیزاندن» در جهت تحلیل و اندیشیدن به ارتباط اجتماعی و معنوی تاریخ وقایع قونیه و دو سفر مهاجرتی شمس از قونیه به نیت ترک آن سامان و سفر و مهاجرت اولش به شام که منجر به پیدا شدن و برگشتنش به قونیه و مهاجرت دومش و جستجوی بی حاصل برای یافتن ایشان در شام قطعاً مسیر سفر او به سوی زادگاهش در مطلع شمس و مزارش در خوی بوده که منجر به ساختمان منار شمس به احترام عظمت او بنا شده است و استفاده از تحلیل منطقی عدم امکان سفر دوم به سوی شمال که سرزمین غیر مسلم بوده و عدم امکان سفر به غرب به همین علت و از اینکه درجستجوی ایشان در محور جنوب که شام باشد اثری از او یافت نگردید. قطعاً نتیجه نهایی سفر او را به شرق تائید میکند. وجود بحث تعقیب و گریز شمس و مولانا در بالا و پائین منار شمس در اذهان چندین و ده سال قبل مردم خوی در حد بررسی و تحلیل قدمت منار شمس قبل از فوت او، درست است که قدمت بنا، سازنده آن و تاریخ را پس و پیش میکند و جای تحلیل و پالایش دارد ولی نشان از سفر دوم شمس به جای شام به خوی میباشد و باید با استفاده از همه ادله و شواهد باستان شناسی و تاریخی و حتی علم منطق و تحلیلهای منطقی و استفاده از همه نتایج این موارد مزار شمس را باید در مسیر مطلع شمس جستجو و در کنار منار آن در خاک خوی نشست . و محلی برای ابراز احساسات معنوی و عارفانه مردم عزیز و شیفتگان این فرهنگ غنی از اقصی نقاط دنیا شد. بطوریکه در حال حاضر اکثر جهانگردان و گردشگران غیر ایرانی استان را زائران مزار شمس بخود اختصاص داده است.
تاریخ آموزش و پرورش نوین در خوی
زهرا عاشرزاده *
شهرستان خوی از مراکز مهم علم در این خطه بوده که از علمای متعدد خوی در قرون اولیه ظهور اسلام در منابع مختلف ذکری آمده است. در حاکمیت اتابکان آذربایجان مدرسه اللفرج الهویی خوی که بنای آن در تاریخ 1127 میلادی، 521 هجری گذاشته شده است، معروف میباشد.
این شهر به سبب قرار گرفتن بر سر جادة مهم تجاری با شهرهای کشورهای مجاور مانند ترکیه و ماوراء قفقاز روابط فرهنگی دیرینهای داشت و این ارتباط به دنبال خود، تحولات جدیدی را در نظام آموزش و تأسیس مدارس جدید پدید آورد و سبب انتشار روزنامهها نیز در این شهر گردید.
قبل از ایجاد مدارس جدید، چند مدرسه علمیه در این نقطه از کشور فعالیت داشته، اقدام آنها مدرسه علوم دینیه نمازیه است، بعداً مدرسه شفیعیه ، مدرسه خان و مدرسه حاج آقا حسین.
معارف جدید: در افواء عامه وجود دارد که مسیونهای مسیحی مدرسهای در محلهی امامزاده دایر کرده بودند، و این مؤسسه توسط یک کشیش و یک راهبه اداره میشد. در سالهای 3-1302 هجری قمری علی خان والی مدرسهای به سبک نوین درخوی بنیاد نهاد. در سال 1309 هجری نیز ازتأسیس مدرسهای به نام اعتضا دیه خبر میدهند. اما در این شهر نخستین مدرسهی جدید به نام نوبر ترقی توسط نقیبی افتتاح شده است.
در جریان مشروطیت مدرسهای به طرز جدید در خوی تأسیس گردید. در این باره کسروی مینویسد به پشتیبانی عمو اوغلی و مجاهدان میرزاحسین رشدیه دبستانی برای بچگان بنیاد نهاد. در 1328 هجری قمری حسام دفتر انجمن خیریه را تشکیل داد و به مدرسه نوبر ترقی سر و سامانی داده و نام مدرسه را به نوبر خیریه تبدیل ساختند.
سه چهارسال بعد که محمد حسن میرزا ولیعهد به تبریز آمد و اعتمادالدوله به حکومت خوی منصوب شد در سال 1333 قمری بر اثر اهتمام وی مدرسهی آبرومندی به نام اعتمادیه در خوی تأسیس گردید. در سال 1297 ش مدرسة دیگری به نام اتحاد به معیت دو نفر به نامهای عباس مرتاض و محمد علی موحد که هر دو تا آن تاریخ مکتب خانهای داشتند تأسیس شد.
جهانگیر میرزا در سال 1298 هـ.ش موفق به تأسیس نخستین مدرسه دولتی به نام سیروس شد. دبستان دولتی سیروس فعلاً باقی و به نام خسروی نامیده میشود. موسی نقیبی آن عاشق پاکباز فرهنگ مجدداً دبستانی به نام (نوبر ترقی) دایر کرد.
در سال 1298 ش مؤید که رئیس گمرک خوی بود. برای پیشرفت فرهنگ ریاست افتخاری آن را نیز قبول نمود، و به پریشانی وضع معارف این شهر خاتمه داد. عملاً بنیان فرهنگ خوی را بنا نهاد.
مؤید در شهریور 1299 هـ. ق چندین مکتب خانه را که باعث عدم پیشرفت مدارس بودند جمع آوری و همهی آنها را با مدارس ملی موجود آن زمان (اتحاد نوبر ترقی) که شکل نیم مدرسه داشتند متحد ساخته مدرسهای به نام نوبر تأسیس نمود (هدایت امروز) که با مدیریت جعفر راشدی در 1300 ش رسماً شروع به کار نمود.
آقا میر مهدی (آگنت) در این سال رئیس شهرداری وقت، در تأسیس نخستین مدرسهی دخترانه نقش عمده داشت.
در دوره مؤید تغییرات مهم و ترقیات بزرگی نصیب معارف خوی شد و دو مدرسه دولتی آبرومند تأسیس گشت (سیروس – نور)
در سال 1301 ش موثقی رئیس معارف خوی شد. تأسیس مدرسهی دختران در همین سال به سرپرستی خانم راشدی از اقدامات او بود.
در سال 1305 ش دبستان فردوسی در شهانق و مدرسهی دیگری نیز به نام دوشیزگان فردوسی دایرگردید. و مدرسهای به نام پهلوی در خوی و دو باب مدرسه یکی در فیرورق و دیگری در ایواوغلی تأسیس شد. و در 1306 ش یک دبستان دیگر به نام شاپور در محلهی امامزاده دایر گردید. به این ترتیب در سال 1308 شمسی شهر خوی دارای چهار دبستان ذکور دولتی (سیروس – نور – پهلوی – شاپور ) و یک دبستان دخترانهی چهارکلاسه و دو دبستان در روستاهای اطراف (دبستان فیرورق – دبستان ایو اوغلی) بوده است.
در 1330 ش . سی و دو باب مدرسه با صد و چهل کلاس درس که در کنار آنها کلاسهای اکابر نیز تشکیل شده بود در خوی به وجود آمد.
از آن تاریخ به بعد گامهای مثبتی در توسعة آموزش و پرورش خوی برداشته شد، به ویژه در مورد آموزش عالی نیز اقداماتی صورت گرفت. البته توسعه آموزش عالی را مدیون انقلاب اسلامی هستیم ، چرا که قبل از سال 57 در خوی تنها یک دانشکده به نام سپاهیان انقلاب فعالیت داشت. ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری آیت الله العظمی حضرت امام خمینی (ره) هم اکنون دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی ، دانشگاه پیام نور، دانشکده فنی، دانشکده پرستاری ، دانشکده علوم قرآنی و دو دانشگاه غیرانتفاعی نیز از مراکز آموزش عالی این شهر هستند. و در شهرهای تابع خوی از جمله قراء ضیاالدین و فیرورق نیز شعبات دانشگاه پیام نور و آزاد به وجود آمده است.
شیخالاسلام خویی؛ سفیر فتحعلی شاه قاجار
علی صدرایی خویی*
یکى از خاندانهاى علمى و فرهنگى شهر خوى در سده سیزدهم خاندان آقا ابراهیم شریف حسینى شیخ الاسلام خویى است. در این نوشتار چهارده تن از دانشمندان علمى و فرهنگى این خاندان معرفى گردیده است (شهید آقا فتح اللَّه شریف حسینى، مولى فتح على بن فتح اللَّه بن عبد اللَّه خویى، مولى اسماعیل بن فتح اللَّه بن عبد اللَّه خویى، فتحعلى بن اسماعیل خویى، مولى على نقى خویى، مولى محمد خویى، محمد تقى خویى، على نقى بن ابراهیم خوئى، فتح الله بن ابراهیم شریف حسینى خوئى، احمد خویى، آقا محمدرضا بن فتح اللَّه شریف حسینى خویى، آقا محمد حسن شریف حسینى، آقا محسن شریف حسینى، آقا فتح الله شریف حسینى معروف به شیخ الاسلام)، پس از آن به زیست نامه خود شیخ الاسلام پرداخته شده است. در ادامه موضوع سفارت شیخ الاسلام خویى در دربار عثمانى که از سوى فتحعلى شاه قاجار اعزام شده مورد بررسى قرار گرفته و چهار سند جدید در این رابطه ارائه گردیده است. پس از آن به آثار باقیمانده از شیخ الاسلام خویى پرداخته شده و درخاتمه برای نمایاندن تلاشهاى علمى و خدمات فرهنگى شیخ الاسلام و خاندانش کتابخانه وى و نسخههاى خطى باقیمانده از آن که در کتابخانه مدرسه نمازى خوى نگهدارى مىشود و تعداد آنها بالغ بر 126 نسخه بوده و دستویسهاى بسیار نفیس از قرن هفتم و هشتم و نهم در میان آنها به چشم مىخورد، مورد بررسى قرار گرفته است.
خوی در آثار شاعران معاصر
فریدون دهقانی*
حقیقت تاریخ اغلب در گرد و غبار سم ستوران قشون پادشان و جهانگشایان پنهان و حتی ناپدید گشته است. بی گمان واقعیت و حقیقت تاریخ ادبیات و سرگذشت هر جامعهای را میتوان از لابلای اوراق زرین سرودههای شاعران و ادیبان بیرون کشید. حقایقی تلخ و شیرینی که بر پردة شعر نقش بسته و انعکاسی جاودانه یافتهاند. مجذوبیت شاعران خویی در برابر جمال یار و جلوههای بهار خوی در اشعار اکثرشان تجلی یافته است. شاعرانی که دیدههای خود را در قالب شعر ارایه دادهاند. بازتاب جنگها، یادیاران، یادگاران دیار و ... همچون تابلویی زیبا در سرودههایشان جلوهای خاص یافته است. از جمله شاعرانی که در وصف و مدح خوی، کوهها و مناظر و ... آن شعر گفتهاند میتوان به این بزرگان اشاره کرد: لطفعلی بیگ آذربیگدلی که در وصف خوی گفته:
چه خوی! به نزهت مصر و نه مصر فرعونی
چه خوی! به خضرت شام و نه شام ظلمانی
ظهیر فاریابی نیز درباره خوی سروده:
خصمانت مراغه میزنند اندر خوی
هرچند که در مرند و در تبریزند
خاقانی شروانی در مدح رکن الدین خویی و رکن الدین رازی گفته:
نام خوی زین چو زر ری تازه
کاری زان چو نقد خوی به عیار
ظهیر خونجی در وصف و اصل گل سرخ سروده:
گفتم زکدام شهری ای من خاکت
گفتا : نشنیدهای که اصلم زخوی است
ملامهر علی خویی در وصف حسینقلی خان دنبلی گفته:
صیت جودت چنان گرفته جهان
که جز او در جهان صدایی نیست
فتحعلی خان صبا در وصف خوی سروده:
تعالیالله خوی که دارد ز اختر
خوی خجلت از تو به رخ چرخ اخضر
آیندینلوی خویی در مدح زادگاهش خوی چه زیبا گفته:
ای منیم دوغما دیاریم آنا یوردوم بالا خوی
اوجا داغلارلا وئریبسن نه گؤزل دال دالا خوی
هوشنگ رحیمی هم در شرح و وصف اَورین بلندترین کوه در خوی گفته:
اورین داغیمیز باخ نئجه بیر آرخالی داغدی
دؤرد بیر یانی تک چملی چیمن گزمهلی باغدی عبدالعلی آیرملو (وفا) بر تأیید زیبارویان خویی و ترکستان ایران – خوی چه رندانه سروده که :
سن منیم یوردوم یووامسان، آی یارالی توپراغیم
قوی آلیم دردین که یار دردین، یار آلی توپر اغیم
بهرام صاحبدل هم همچون دیگر شاعران عاشق زادگاهش گفته:
بورا خویدور ایگیت آسلان مکانی
نوایی لر یئری عرفان مکانی
انزاب خویی، در وصف سرزمین مادریش سروده:
ای سئومه لی یورد، ای آنامین شانلی دیاری
بنیاد حیاتین قویولوب سنده قراری
عباس حاجی زاده دربارة بارگاه شمس تبریزی درخوی می گوید:
قاصد عشقه دئنن مولوییه ائیله خبر
شمسدن واردی نشان یوردوموزا قیلسا نظر
جمشید واقف شاعری در وصف شکوه و زیبایی کوه چله خانه سروده:
آمدم چله خانه ببینم در تو تصویر بگذشتهام را
زنده کن پیش چشمم دگر بار باز دنیای گم گشته ام را
گیو قهرمان زاده در وصف گل سرح به زیبایی حق مطلب را ادا کرده است:
منم و نشئه خواب گل سرخ عصمت و شرم و حیای گل سرخ
علی ظفرخواه در وصف اورین سروده:
یئرلرده فلکین خئیمه سین قوران
گؤزل لر یوردونون یاراشیغی سان
ناصح در مدح شهریار و دیار خود چه زیبا گفته:
به هیچ روی دل از خوی نمیکنم ناصح
که شهر یار و دیار تبار من اینجاست
اقدامات
حوزه مطالعات سیاست خارجی
(گروههای خاورمیانه و مناطق همجوار ایران)
از دیماه 83 تا آذر 86
سخنران | موضوع سخنرانی | زمان |
دکتر رضا شعبانی استاد دانشگاه | نگاه نادرشاه افشار به قفقازیه | دیماه 1383 |
دکتر علیرضا بیگدلی سفیر اسبق ایران در جمهوری آذربایجان | فراز و نشیب روابط ایران و جمهوری آذربایجان پس از فروپاشی | بهمن 83 |
آقای محمدفرهاد کلینی سفیر سابق ایران در ارمنستان | تلاقی استراتژیها در بحران قراباغ | اسفند 83 |
دکتر محمدتقی امامی خوئی استاد دانشگاه | ترکان جوان در قفقاز | فروردین 1384 |
دکتر حسین احمدی استاد دانشگاه | تالشان در جمهوری آذربایجان | اردیبهشت 1384 |
دکتر رحیم رئیس نیا پژوهشگر و مورخ | شروانشاهان، صفویه و عثمانی | خرداد 1384 |
دکتر نصرالله صالحی استاد دانشگاه | برخورد صفویان و عثمانیان در قفقاز (998-986ق | مرداد 1384 |
آقای علی پور صفر محقق و پژوهشگر | قفقاز و سیاست امپراتور عثمانی
| شهریور 1384 |
آقای مهرزاد طباطبایی کارشناس ارشد مطالعات استراتژیک | بررسی تطبیق تغییر حاکمیت در قفقاز (2005-2000) | مهرماه 1384 |
آقای مرتضی رحمانی موحد رئیس اداره دوم مشترک المنافع وزارت خارجه | جایگاه ترکمنستان در منطقه و روابط با ایران | بهمن 1384 |
آقای مجتبی دمیرچی رئیس دبیرخانه دریای خزر وزارت خارجه | دریای خزر و رژیم حقوقی آن | اسفند 1384 |
***********
همایش ملی((مناقشه قراباغ)) آبان 1384
همایش ملی(( بررسی کتب تاریخی جمهوری آذربایجان (با تکیه بر کتب درسی)) اردیبهشت1385
همایش ملی((بررسی تحولات جهان اسلام)) شهریور 1385
نشست تخصصی ((مسئله فلسطین و جهان اسلام)) مهرماه1385
همایش بینالمللی ((نوزایی مقاومت اسلامی در خاورمیانه (نگاهی به حماسه حزب الله) )) آبان 1385
همایش بینالمللی((بررسی تحولات افغانستان (در یکصد سال اخیر) )) آذر 1385
همایش ملی بررسی جایگاه تالش شمالی در قفقاز دیماه 1385
همایش بین المللی تأثیرات منطقه ای و بین المللی انقلاب اسلامی ایران بهمن 1385
همایش ملی بررسی مسئله انسان شناسی فرهنگی در ایران خرداد 1386
همایش بین المللی عراق امروز؛ چالشها و چشم اندازها تیر 1386
همایش ملی بررسی حوادث سیاسی آذربایجان (1329-1320ش) مرداد 1386
همایش ملی جواد خان گنجه ای مرزدار ایرانی قفقاز آذر 1386
همایش ملی بررسی حوادث سیاسی مناطق کردنشین اردیبهشت1387
همایش ملی جنگ اوستیای جنوبی مهر 1387
* دبیر همایش
* دکترای زبان و ادبیات فارسی.
* پژوهشگر ارشد مسائل فرهنگی. email: azfolk@gmail.com
* پژوهشگر ارشد مسائل افغانستان.
* پژوهشگر ارشد تاریخ آذربایجان.
* عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی شهر ری.
* . پژوهشگر ارشد تاریخ آذربایجان
* پژوهشگر ارشد تاریخ آذربایجان.
* عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور ماکو.
* استاد دانشگاه.
* پژوهشگر تاریخ خوی.
* . پژوهشگر مسایل اجتماعی – تاریخی خوی .
* پژوهشگر ارشد جغرافیا .
* محقق و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ خوی.
* استادیار دانشگاه آزاد اسلامی شهرضا .
* پژوهشگر تاریخ معاصر آذربایجان.
* . پژوهشگر ارشد تاریخ آذربایجان .
* پژوهشگر ارشد مسائل مذهبی.
* پژوهشگر ارشد ادبیات .
* پژوهشگر ارشد تاریخ خوی.
* پژوهشگر ارشد مسائل تاریخ.
* پژو.هشگر ادبیات فارسی .